دلم واسه خودم میسوزه،
چون هيچ كسی و ديگه
به اندازه تو دوست ندارم…
دلم برا تو هم میسوزه،
چون هيچ كسی و پيدا نمیكنی
كه اندازه من دوستت داشته باشه….
مهربان که باشی
روزت زیباست
آسمانت رنگ دیگری دارد
روزت رویایی ست
دنیایت عاشقانه میشود
مهربان باش
مهربانی رسم
قشنگ دلهای پاک است
عقل و دل روزی ز هم دلخور شدند هردو از احساس نفرت پر شدند
دل به چشمان کسی وابسته بود عقل از این بچه بازی خسته بود حرف حق با عقل بود اما چه سود
پیش دل حقانیت مطرح نبود دل به فکر چشم مشکی فام بود
عقل آگاه از خیال خام بود عقل با او منطقی رفتار کرد هرچه دل اصرار, عقل انکار کرد
کشمکش ها بینشان شد بیشتر اختلافی بیشتر از پیشتر عاقبت عقل از سر عاشق پرید
بعد از آن چشمان مشکی را ندید تا به خود آمد بیابانگرد بود خنده بر لب از غم این درد بود.
بیشترین افسوس زندگی ام رازمانی خوردم که فهمیدم
آدم ها خیلی ها را دوست دارند
اما فقط عاشق یک نفر میشوند
تو برای من همان یک نفر بودی
و من برای تو یکی از آن خیلی ها
منتظر نباش که شبی بشنوی،از این دلبستگی های ساده دل بدیده ام
که روسری تو را، در ان جامه دان قدیمی جا گذاشته ام
یا در آسمان، به ستاره ی دیگری سلام کرده ام
توقعی از تو ندارم اگر دوست نداری،در همان دامنه دور ِ دریا بمان
هر جور تو راحتی بی بی باران
همین سوسوی تو از آن سوی پرده دوری،برای روشن کردن اتاق تنهائیم کافی ست
من که اینجا کاری نمی کنم! فقط, گهگاه گمان آمدن ِ تو را در دفترم ثبت میکنم
همین! این کار هم که نور نمی خواهد! میدانم که مثل همیشه،به این حرف های من میخندی
با چال های مهربان گونه ات حالا،هنوز هم وقتی به ان روزهای زلالمان نزدیک می شوم،باران می آید
صدای باران را میشنوی؟
عمیق کهنه و بزرگ تنهایی ام را نمیگویم
زخم را هم نه؛ حرف از دوست داشتن توست و قلبی که تا زیر گردنم بالا آمده و جای سمت چپ میان سینه ام بود اگر دوست داشتنت پیش از این بارها مرا کشته بود
آغوشت میتواند
قشنگتریڹ سرخط خبرها باشد
وقتی تو می توانی
قشنگ تریڹ تیتر زندگی مڹ باشی
نگه داشتن یک زن بلد بودن می خواهد
یک زن از تمام مردانگی یک مرد هیچ نمیخواهد
جز یک خیال راحت
که همانطور که هست
بی هیچ توقع و پنهان کاری دوستش بداری
سالها گذشت و هی گفتیم فردا روز دیگریست
روزها یمان گذشت و هیچ کس، هیچ کس را نفهمید
یه دختر
همینکه حرصت میده
خودش یه نوع دوست داشتنه
دختر باش
دخترونه ناز کن
دخترونه فکر کن
دخترونه احساس کن
دخترونه استدلال کن
دخترونه زندگی کن
اما بدون غم رو به اشتباه تو فرهنگ دخترونه تو جا دادن
عاشق شو، که زندگی کنی
یک عمر، زندگی کنی
زن یعنی
لبخند در هجوم گریه ها
آرامش وقت بی قراری های مدام
عاشقانه اي هنگام غروب ؛ وسط میدان جنگ
زن یعنی
تفسیر جمله ی دوستت دارم
یعنی
خدا هم زیباست ؛ عجب نقاشی خوبی است
یعنی
فلسفه ی آفرینش یک آغوش
خود زندگی …
ﻣﻨ ﯾﻬ دﺧﺘﺮﻣ …
ﺑﺎ ﺗﻠﻨﮕﺮی ﺑﺎرانی ﻣﯿﺸﻮم ﺑﺎ ﮐﻠﻤﻪ اي ﻋﺎﺷﻖ♥ﻣے ﺷﻮﻣ
↯ﺑﺎ ﻓﺮﯾﺎدی ﻣے ﺷﮑﻨﻤ
زورم ﺑہ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰی ﮐﻪ ﻣۍ رﺳﺪ ﺑﻐﺾ ﻟﻌﻨﺘےه
ﻫﻨﻮز ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﺪاد رﻧﮕﯽ ﺧﺎﻧﻪ روﯾﺎﻫﺎﯾﻢ را ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣے ﻣﯿﮑﺸﻤ !
ﻣﻦ دﺧﺘﺮم ﭘﺮاز راااز….ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮا ﻧﺨﻮاﻫﯽ داﻧﺴﺖ !
ﻫﺮﮔﺰ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ اﺷﮑﻬﺎﯾﻢ را ﻧﻤﯿﺎﺑﯽ
ﻋﺎﺷﻘ ﻟﻮس ﺷﺪﻧﺎم ﻗہﺮ ﮐﺮدﻧﺎم ﺣﺴﻮدﺷﺪﻧﺎﻣ
دﺧﺘﺮووﻧﮕﯽ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯽ ﺗﻮ دﻧﯿﺎ ﻋﻮض ﻧﻤےﮐﻨﻤ
دﻧﯿﺎی دﺧﺘﺮوﻧﻪ رو ﻓﻘﻂ ﯾﻪ دﺧﺘﺮ ﻣے ﺗﻮﻧﻪ ﻟﻤﺲ ﮐﻨہ
مهم نیس پشت سرم چی میگن چون اونایی رو که برام مهمن میشناسم!
بهم میگن مغرور چون اهل کارای شرم آور نیستم!
هر شخصی رو غرق محبت نمی کنم و به هر کی از راه رسید نمیگم:دوستت دارم!
همینم که هستم.عوض نمیشم!
برای من دختر بودن یعنی همین!
وگرنه جنس زباله و ارزون تو بازار زیااااااد پیدا میشه
نه دوست دارم موهامو رنگ کنم
نه تا 12 شب بیرون باشم
نه خودمو تو آرایش خفه کنم!
رنگ موهام به اندازه ی کافی خاص هس!