خوب می دانم که روز وفات تـو، روز تاریکی برای سرزمین قم بوده است، آسمانش، دل به هوای تـو بسته بود و خاکش، به شوق قدم های تـو نفس می کشید. اما ناگهان موج حزن و اندوه، در همه ی ی شهر جاری شد. وفات فاطمهی معصومه «س» تسلیت باد.
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادهی بی انتهاییاند
خیل ملک مقابلشان سجده میکنند
این ها خدا نی اند ولیکن خداییاند
هر کس که میرسد سر سفره میبرند
فرقی نمی کند که فقیران کجاییاند
صدها هزار مثل سلیمان دراین حرم
مشغول لحظههای شریف گداییاند
يا رب چـه قشنگ اسـت و چـه زيبا حرم قم
چون جنت اعلا حرم ارجمند قم
بانوي جنان، اخت رضا دختر موسی
دردانه زهرا و ملائک خدم قم
اين مژدة بس وی را كه بهشت اسـت جزايش
هر كس كه زيارت كندش در حرم قم
وفات فاطمة معصومة«س» تسلیت باد
زائري دل شكسته ام آه معصومه جان درود
دل بـه مهر تـو بسته ام بانوي مهربان درود
ای ضريحت حريم مهر ياد سبزت شميم دل
نام پاكت نسيم مهر رحمت اسمان درود
روي تـو قبلگاه دل لطف تـو شمع راه دل
آستانت پناه دل ای دل بی دلان درود
هر كه يكسردلش شكست از طبيبان نظر گسست
آمد رشته بر تـو بست ای اميد جهان درود
هم شفا هم شفاعتی هم دعا هم اجابتی
هم ولا هم ولايتيای زمين را آمان درود
آنكه مهرتوبرگرفت ورغمت شور شر گرفت
بيكران زير پرگرفت بر تـو تا بيكران درود
کبوتران سیاه پوش
غمی بزرگ بر رواق حرم مرثیه میخوانند و زائران
اشک ریز و ماتم زدة
رفتنت رابه سوگ نشستهاند
وفات فاطمه معصومه «س» تسلیت باد.
خون شده قلب شیعه دوباره
سوزداز داغ تـو سنگ خاره
شکرلله توخواهر ندیدی
پیکر غرق خون پاره پاره
بودی در تاب و تب
جانت آمد بر لب
نشدی چون زینب
فاطمه مولاتی
رنج و غمها چو زینب کشیدی
عاقبت هم رضا را ندیدی
در ره دین و قرآن ولایت
تـو همانند زهرا شهیدی
روح عرفان بودی
جان قرآن بودی
به رضا جان بودی
فاطمه مولاتی
درود بر بزرگ بانویی کـه نسیم یادش
دلها رابه مهمانی چراغها آورده و دریای
جان هـای عاشق را خروشان کردة اسـت
با بوی شب بوها و صدای مناجات
وفات فاطمه معصومه «س» تسلیت باد
معصومه «س» تفسير معصوميت اسـت
كه روزگارى در مدينه طلوع كرد
معصومه اقامت غربت اسـت
در روزگار غربت نگاهها
معصومه تفسير بلند تبعيت اسـت از ولايت
وفات فاطمه معصومه «س» تسلیت باد
نقاشی کودکانه حرم حضرت معصومه
معصومه
سرسلسله تنهايى اسـت
معصومه
فانى فى الله اسـت
وفات فاطمه معصومه«س» تسلیت باد
اخت الرضا تـو عمری سوختی زِداغ هجران
با اشک و سوز و ناله رفتی سوی خراسان
آمدی از مدینه به شهر قم رسیدی
از مردم نجیبش جزء التفات ندیدی
درشهر قم تـو بانو بیمار هجر یاری
یاد غم برادر اشکت زِ دیده جاری
چشم از جهان ببستی بانو شدی تـو خاموش
شدند زِ سوز داغت مردم قم سیه پوش
معصومه بی تواین شهر دیگر صفا ندارد
مردم خوب قم جزء شور و نوا ندارد
معصومه جان ز داغت قم شده غرق ماتم
رفتی و از غم تـو دلها شده پر از غم
درشهر قم زداغت بزم عزا به پا شد
غرق عزا و ماتم بسان کربلا شد
شهرقم از فراغت ماتم سراشد امروز
گریان زِ سوز داغت هر آشنا شد امروز
مردم قم بریختند گل روی پیکر تـو
روی زمین نمانده تن مطهر تـو
تصاویر جدید مذهبی وفات حرم حضرت معصومه
معصومه «س» فلسفه شيدايى اسـت
و غزل ماندن و بودن
معصومه نگين ايران اسـت
كه درقم شهر اقامه مى درخشد
وفات فاطمه معصومه «س» تسلیت باد
معصومه«س»
ضریت بالاى ارادت بـه ولایت اسـت
معصومه
قصه بلند مدینه تامشهد اسـت
وفات فاطمه معصومه«س» تسلیت باد
گل گلزار مصطفایی تـو
نور چشم اهل ولایی تـو
دختر پاک موسی جعفر
فاطمه خواهر رضایی تـو
مددی یا حضرت معصومه
عمه و خواهر امامی تـو
فاطمی خصلت و مرامی تـو
ای صفابخش عالم هستی
تا به محشر لطف مدامی تـو
مددی یا حضرت معصومه
همچو زهرا و زینب کبرا
باتو عشق و شرف شود معنا
بسکه خوبی و مهربان بانو
تویی معصومه کعبۀ دلها
مددی یا حضرت معصومه
فاطمه گل توهم گلاب هستی
همـه ذره توآفتاب هستی
همچوزهرا و زینب کبرا
توشفیع روز حساب هستی
وفات حضرت معصومه تسلیت باد
وفات حضرت معصومه در سال جدید
آمدی و شدی تـو زینت قم
از تـو باشدصفا و عزت قم
بودای خواهر امام رئوف
صحن زیبای تـو طراوت قم
مددی یاحضرت معصومه
حریم پاک تـو صفا دارد
عطر و بوی مدینه را دارد
هرکه شد زائرت به شهر قم
بر درت حاجتی روا دارد
بر برادر تویی چنان زینب
عاقبت روز تـو شده چون شب
از فراق برادرت گشتی
ای گل فاطمه تـو جان برلب
تـو به یاد برادر افتادی
همچون کوه شهامت استادی
عاقبت درقم ای گل موسی
در ره هجرا و تـو جان دادی
وفات حضرت فاطمه معصومه تسلیت باد
با قبر شریف تـو زینت شده شهر قم
با اذن خدا هستی دستگیر هـمه مردم
حریمت دارالشفای شیعیان
بهر مردم عالم دارالامان
فاطمهی ثانی معصومه جانم
از شهر مدینه تـو راهی خراسانی
از بهر برادر تـو در رنجی و حرمانی
زد داغ جدایی بر جان شررت
از فراق رضا خون شدجگرت
فاطمۀ ثانی معصومه جانم
ای نور دل زهرا گشتی تـو به قم مهمان
جان تـو به لب آمد درد تـو نشد درمان
از دوری برادر درد هجران
جان خود نمودی تسلیم جانان
فاطمۀ ثانی معصومه جانم