بهترین سریال های خارجی دهه 60 تلویزیون : از اوایل دهه 60 بود کـه پخش سریالهاي خارجی در تلویزیون ایران بیشتر از گذشته اتفاق افتاد. این سریالها محصول کشور های مختلف بود. از همان سالها تا کنون تولیدات کشورهایی مثل کانادا، آمریکا، چین، کرهجنوبی، انگلیس، ایتالیا، هلند، بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، روسیه، کشور آلمان و… در تلویزیون ایران پخش میشود.
بعضی از این سریالها علاوهبر سرگرم کردن مخاطب تاثیرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را هم بـهدنبال داشتند. ما دراین قسمت از مجله تالاب گلچینی از بهترین فیلم هاي تلویزیون دهه 60 را منتشر کرده ایم.
مردم عادت كرده بودند اسمهاي كوچك خارجی را بـه زبان بیاورند تا نشان بدهند پیگیری یك زندگی در گوشهاي دیگر از جهان چقدر برایشان مهم اسـت. اصطلاح «خیابانها خلوت می شد» را برای تلویزیون دهه شصت و سریالهاي پرمخاطبش بـه كار بردهاند همان موقع كه هفتهاي یك سریال بیشتر پخش نمیشد و تنها دو كانال تلویزیونی داشتیم.
اوشین، هانیكو، درك، پوآرو، خانم مارپل، شمشیر تیپو سلطان و… سریالهاي پرمخاطبی بودند كه محتوای خوب و جذابی داشتند و تا حد زیادی با فرهنگ ایرانی همسو بودند.
مطالب مشابه: بهترین سریال های ایرانی 1402 «کمدی، عاشقانه، درام…»
حالا قریب بـه نیم قرن از ساخت سریال «جنگجویان کوهستان» گذشته اسـت. سریالی ژاپنی کـه نام اصلی آن «لب آب» اسـت و با اقتباس از داستانی بـه همین نام از ادبیات کلاسیک چین ساخت شده. با این وجود مردم ایران این مجموعه رابا نام دیگری میشناسند: «لیان شان پو».
این نام برگرفته از مکانی اسـت کـه 108 قهرمان داستان دور هم جمع میشدند و آنجا برای مبارزه با شخصیتهاي پلید تصمیمگیری میکردند. چهرهي اساطیری کـه این سریال از قهرمانان داستان خود ساخته بود، این مجموعه را بـه یکی از سریالهاي آسیایی محبوب مردم ایران در اوایل دههي هفتاد شمسی تبدیل کرد.
«جنگجویان کوهستان» خیلی پیش تر از مجموعههاي دیگر ژاپنی کـه پایشان بـه تلویزیون ایران رسیده بود، ساخته شد اما زمانی روی آنتن رفت کـه اقبال مخاطبان ایرانی بـه محصولات شرق آسیا، روز بـه روز افزایش پیدا می کرد. از سویی دیگر «لین چان» بـهعنوان شخصیت اصلی داستان جنگجویان کوهستان ازآن کاراکترهای محبوب جوانان ایرانی در اوایل دههي هفتاد بود کـه بـه او بـهعنوان یک قهرمان اساطیری نگاه می کردند.
نام اصلی این سریال «اوشین» بود اما بنا بـه تصمیم تلویزیون بـه «سالهاي دور از خانه» تغییر نام داد. مجموعهاي در ژانر درام خانوادگی کـه بـهعنوان نخستین سریال از شرق آسیا وارد تلویزیون ایران شد و هیچکس تصور نمیکرد بـه یکی از محبوبترین سریالها تبدیل شود.
شدت محبوبیت «اوشین» تا حدی بود کـه یکشنبه شبها، در ساعت پخش این سریال، خیابانها خلوت می شد و همچنین مردم شبهاي بمباران جنگ رابا دیدن این مجموعه سپری می کردند. از موضوعات پشت پردهاي کـه درباره این سریال همیشه مطرح بوده، سانسور کلی آن اسـت.
بـه نحوی کـه گفته میشد شخصیت واقعی اوشین در نسخه پخش شده در ایران، کاملا تغییر کرده ودر نسخهي اصلی این سریال، اوشین هرگز یک آرایشگر معمولی نبوده و مشتریهایش هم مشتریهاي سادهاي نبودند. در واقع او آرایشگر یک شرکت مخصوص «گیشاها» بود اما در انچه از فیلم در ویکیپدیا موجود اسـت چنین چیزی دیده نمیشود.
البته باوجود این کـه بعد ها ژاله علو و مریم شیرزاد بـهعنوان مدیر دوبلاژ سریال و صداپیشه نقش اوشین این شایعات را رد کردند، اما هنوز هم بسیاری بر این باورند کـه تلویزیون با تغییر قصه و شخصیتها، خود سریالی جدید تولیدکرده اسـت.
اوشین تنها در ژاپن و ایران محبوب نبود بلکه مثلاً در کشور تایلند جلسههاي هیات دولت را طوری تنظیم میکردند کـه با پخش این مجموعه تداخل نداشته باشد. این سریال حتی پس از بـه اتمام رسیدن ظلم و جنگهاي امپرطوری ژاپن با کشور های جنوب شرق آسیا، چهرهي این کشور را برای ساکنین سرزمینهاي دیگر تلطیف کرد.
این مجموعه یکی از محبوبترین و طولانیترین سریالهاي ساخته شده در تلویزیون ژاپن اسـت. سریالی کـه براساس داستان زندگی یک پدر و دو فرزندش در یکی از روستاهای شمالی کشور ژاپن شکل گرفت و تا 18 سال بعد و رسیدن فرزندان خانواده بـه دانشگاه و ازدواج آنها، ادامه پیدا کرد.
«از سرزمین شمالی» تا حدی در بین مردم ژاپن محبوب بود کـه فیلمنامههاي آن پس از انتشار، بلافاصله در بازار کتاب کمیاب می شد. از سویی دیگر روستایی محل فیلم برداری این سریال، حالا تبدیل بـه موزهاي برای بازدید عموم مردم شده اسـت.
نکتهي جالب این اسـت کـه در اواسط دههي شصت تنها فصل اول از سرزمین شمالی در تلویزیون ایران نمایش دادهشد کـه باوجود ساختار ملودرامی کـه داشت بسیار جلب توجه کرد. پس از نزدیک بـه سی سال در فروردین 1396 ادامهي این سریال، البته نه بـه صورت کامل از شبکه تماشا بـه روی آنتن رفت اما حجم سانسور صورت گرفته درباره این سریال بـه حدی بود کـه مخاطب تلویزیون چندان متوجه ارتباطات داستانی فصل آخر آن نشد.
از سویی دیگر سالها پس از پخش اولیهي این سریال در شبکه یک، مسئول تأمین برنامه این شبکه در گفتوگواي اعلام کرد کـه از سوی گروههاي خاصی موانعی برای پخش این سریال بـه وجود آمده بوده و همچنین معتقد بودند خالهي بچهها کـه بـه روستا می آیند با پدر خانواده ارتباط دارد و باید پخش این سریال متوقف شود.
«افسانه جومونگ» سریال تلویزیونی تاریخی اسـت کـه از سال 2006 تا 2007 در شبکه کرهاي امبیسی بـه نمایش درآمد. این سریال در ابتدا 60قسمت داشت اما بـهدلیل استقبال گسترده مخاطبان تا 81 قسمت ادامه یافت. حق پخش تلویزیونی این سریال بـه قیمت هشت میلیون دلار در مارس 2006 بـه شبکههاي محلی در ژاپن، تایوان، هنگکنگ، ویتنام، تایلند، سنگاپور، فیلیپین، مالزی و برونئی فروخته شد.
برای نخستینبار درسال 1385 «افسانه جومونگ» در ایران پخش شد. استقبال جامعه ایران از این سریال خیلی عجیب و باورنکردنی بود. بـهطور طبیعی در مواجهه با چنین پدیدهاي، واکنشها و اعتراضها متوجه فیلمسازان ایرانی و مدیران فرهنگی بود کـه چرا در ایران نمیتوانیم چنین آثاری را تولید کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی درسال 1395 و ضمن تقدیر از عوامل فیلم سینمایی «شیار 143»؛ با تاکید بر این کـه باید سینمای ایران بـه واقعیتهاي تاریخی ایران توجه کند، فرمودند: «من از کار کرهايها خوشم مىآید، تاریخ ندارند؛ لذا می گویند «افسانه جومونگ»؛ افسانه فلان، یعنى از اول حساب را تصفیه میکنند و می گویند افسانه اسـت، یک تاریخ براى گذشته خودشان درست میکنند، کـه وقتى یک جوان کرهاى بـه این فداکارىها و بـه اینکار هاى عجیبوغریب سینمایى نگاه می کند، احساس هیجان و هویت می کند.
ما این ها را در واقعیت زندگى خودمان داریم. بـه نظر من، ما 50 سال دیگر هم بایستى درباره دفاع مقدس بنویسیم و انواع و اقسام هنرها را بـه خدمت بگیریم، براى این کـه این حادثه عظیم را تبیینکنیم.»
سریال «سرای ابریشم» با نام اصلی «خانالحریر» در ابتدای سال 1996 فیلم برداری و نمایش داده شد. این سریال حول محور دهه 50 تاریخ سوریه می چرخد، زمانی کـه یک درگیری سیاسی جدی رخ داد کـه درنهایت منجر بـه اتحاد سوریه و مصر شد. داستان «سرای ابریشم» در بازارچهاي در شهر حلب سوریه روایت می شود. سریال «سرای ابریشم» رمضان سال 76 از تلویزیون ایران ودر ساعات بعد از افطار پخش شد.
ساعت پخش مناسب این سریال یکی از دلایل مهم در بهتر دیدهشدن آن بود. پخش هر شب این سریال و استقبال مخاطبان ازآن باعث شد رویه جدیدی در تولید سریالهاي رمضانی، از سوی مدیران تلویزیون شکل بگیرد. شیوه قصهگویی و حتی زمان پخش این سریال آن هم در ساعات بعد افطار با واکنشهاي زیادی همراه بود. سریالهایي کـه عمده بار روایتشان در بستر یک درام خانوادگی بود.
دو بازیگر این سریال یعنی بسام کوسا و جمال سلیمان در فیلم «بازمانده» اثر سیفالله داد هم مشارکت داشتهاند. این سریال بـه غیر از زبان فارسی بـه انگلیسی و آلمانی هم ترجمه شده اسـت.
سریال «داستان زندگی» با نام اصلی «هانیکو» از مجموعه سریالهاي صبحگاهی شبکه آناچکی ژاپن اسـت کـه با محوریت زندگی یک زن تولید و پخش شد. این سریال درسال 1998 ودر 156 قسمت 15دقیقهاي از ساعت 8:15 تا 8:30 صبح از همین شبکه پخش شد. این مجموعه، ژاپن درحال گذار از سنتی بـه مدرنیته دوران میجی و تایشو را بـه تصویر میکشد. این سریال برای نخستینبار از شبکه 2 سیمای ایران پخش شد.
«داستان زندگی» یکی از معدود آثاری اسـت کـه کل داستان آن در دوره میجی اتفاق میافتد. دوره میجی رابا دوران امیرکبیر در ایران مقایسه می کنند و بـهعبارتی معمار ژاپن مدرن بود؛ با این تفاوت کـه توطئه درباریان نتوانست باعث سقوطش شود. نمایش چنین دورهاي برای مردم ایران کـه در دوره پس از جنگ، مترصد رشد و توسعه و بازآفرینی نقش خودشان در جهان بودند، تاثیرات خاصی داشت.
داستان البته بـه سطوح بالای سیاست سرک نمیکشید و در بین خانوادههاي معمولی میگذشت. سال 1998 کـه این اثر تولید شد، سالی بود کـه قانون فرصتهاي شغلی برابر زن و مرد اجرا شد و موقعیت اجتماعی زنان ارتقا یافت. شخصیت رین دراین اثر کـه یک مابهازای حقیقی هم داشت، هم بـهعنوان گزارشگر زن و هم بـهعنوان یک زن کارگر پیشرو اسـت و بـهعنوان شخصیت اصلی در راستای چنین پیشینه تاریخی مشخصی ترسیم شده اسـت.
خود رین نیز از این موضوع آگاه اسـت و با هدف تشویق زنان بـه پیشرفت در جامعه، پروژه روزنامهاي بـه نام «زنان و مشاغل» را راهاندازی کرده اسـت.
سریال «جواهری در قصر» کـه در ایران با نام «یانگوم» شناخته میشود، محصول کشور کرهجنوبی اسـت ودر سال 2003 توسط کانال امبیسی تهیه شد. گفته می شود این سریال با بودجهاي معادل 15 میلیون دلار تولید شده اسـت. سرمایهگذاریاي کـه برای کرهايها بد نبود و بعد ها بـه 91 کشور صادر شد و توانست درآمدی حدود 103٫4 میلیون دلار نصیب سازندگانش کند.
برخی روایتهاي این سریال تاریخی را واقعی می دانند و براساس مدارک تاریخی موجود شخصی بـه نام یانگوم در سلسله یوسون وجود داشته اسـت. سریال 54قسمتی جواهری در قصر در بسیاری از کشور های جهان ازجمله افغانستان، ایران، تایوان، هنگکنگ، مالزی، سنگاپور، فیلیپین، چین، تایلند، ژاپن، استرالیا، آمریکا، روسیه، رومانی و کانادا پخش شده اسـت؛ همچنین این سریال از پاییز سال 1385 از شبکه دو سیما روی آنتن رفت و تا پاییز سال 1386 ادامه پیدا کرد.
سریال «یانگوم» بـهعنوان پرمخاطبترین سریال خارجی در سیمای ایران شناخته میشود. «لي یونگئه»؛ بازیگر نقش یانگوم کـه پس از پخش این سریال بـه شهرت رسید و طرفداران بسیاری در ایران پیدا کرد، یکبار هم بـههمراه افشین قطبی، سرمربی وقت تیم پرسپولیس بـه ایران آمد.
همان طور کـه کاراکتر یانگوم در حافظه جمعی مردم ایران باقیمانده، این بازیگر هم سفر بـه ایران و ارتباط با مردم ما را فراموش نکرده اسـت. حتی او درسال 96 بـه زلزلهزدگان کرمانشاه 56 هزار دلار، کمک مالی کرد کـه بعد ازآن حسن قاضیزادههاشمی در سفری کـه بـه کرهجنوبی داشت در سفارت ایران در سئول از لي یونگئه تقدیر کرد.
42 سال پیش در چنین روزهایی یعنی مرداد سال 1358 کـه مصادف شده بود با نخستین ماه رمضان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سریالی بـه نام «میشل استروگف» شبهاي دوشنبه روی آنتن تلویزیون میرفت. سریالی کـه باوجود پخش تنها 7 قسمت، بـه یکی از مجموعههاي خاطرهانگیز برای ایرانیها تبدیل شد.
این مجموعه، یک مینیسریال فرانسوی-ایتالیایی-آلمانی بـه کارگردانی «ژان پییر دوکور» اسـت کـه با اقتباس از کتابی بـه همین نام اثر ژول ورن، نویسندهي مشهور فرانسوی، ساخته شد. البته خود ژول ورن درسال 1880 نمایشنامهاي را براساس این رمان تنظیم و بـه صحنه برد. اما سریالی تلویزیونی کـه حدود صدسال پس از نگارش رمان از روی این داستان ساخته شد، بـه شهرت جهانی رسید.
میشل استروگوف، قهرمان داستان، کـه فرماندهي ارتباطات تزار اسـت، مأمور می شود کـه پیام مهمی را بـه شهر دورافتاده ایرکوتسک در سیبری شرقی برساند. بر اثر تحریکات شخصی بـه نام ایوان اوگارف، افسر سابق گارد امپراتور کـه خلع درجه شده ودر صدد انتقامجویی اسـت، قبایل تاتار شورش کرده و پادگان ایرکوتسک را در معرض تهدید قرار دادهاند.
نمایش سختیهاي زندگی و جنگ در سیبری همراه با بـه تصویر کشیدن چهره شخصیت میشل کـه مظهر شجاعت و فداکاری اسـت، در ماههاي اولیه پس از پیروزی انقلاب کـه حس انقلابی و مبارزاتی در وجود ایرانیها بـه شدت موج میزد، باعث شده بود کـه این مجموعه طرفداران زیادی داشته باشد.
30 سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، شبکهي BBC انگلستان و شبکه VRT بلژیک تصمیم گرفتند براساس مجموعهاي از داستانهاي واقعی، سریالی بسازند تا بازگوکننده ماجراهای جنگ باشد. بیشتر ماجراهای این سریال در کافهاي بـه نام کاندید در شهر بروکسل اتفاق میافتاد.
در بحبوحهي جنگ، زمانی کـه بریتانیا مشغول بمباران کشور آلمان بود، بخشی از نیروهای مقاومت در بلژیک مسؤولیت نجات خلبانان و فرار آنها را از بلژیک بـه بریتانیا برعهده گرفتند. تعدادی از این نیروها کـه بـه خط نجات مشهور شدند، در قالب مهمانداران کافهي کاندید مشغول بـه فعالیت بودند و هستهي اصلی فعالیتهایشان در همان جا شکل میگرفت.
این خط داستانی سریال «ارتش سری» را بـه یکی از نمونههاي ماندگار و محبوب روایتکننده سال هاي جنگ تبدیل کرد. شخصیت منفی این مجموعه فرمانده کسلر، رییس گشتاپوی کشور آلمان در واحد بروکسل بود کـه بـه دلیل بازی متفاوت بازیگر انگلیسیاش بـه یکی از شخصیتهاي محبوب تبدیل شد تا جایی کـه پس از چند سال اسپین آفی از سریال ارتش سری بـه نام «کسلر» ساخته شد.
در بین اهل فن دوبله ایران، سریال ارتش سری یکی از نمونههاي بسیار عالی دوبله شده اسـت کـه چهرههایي مانند جلال مقامی، رفعت هاشم پور، زهره شکوفنده، ناصر طهماسب، عطاالله کاملی و… را درکنار خود داشت. باوجود قصهي تلخ، «ارتش سری» از مجموعههاي پرطرفدار تلویزیون ایران در اوایل دههي هفتاد بـه شمار میرفت.
اوایل دههي هفتاد شمسی وقتی هنوز موج پخش سریالهاي ژاپنی فروکش نکرده بود، مجموعهاي ۹ قسمتی با نام «در برابر باد» از شبکه یک بـه روی آنتن رفت کـه داستان و ساختارش شکل متفاوتی از دیگر مجموعههاي در حال پخش از تلویزیون داشت.
این سریال عاشقانه کـه یک درام تاریخی بود، در کشور استرالیا تولید شده بودو بعد از ده سال کـه از انتشار اولیهي آن در استرالیا و اروپا میگذشت، بـه ایران رسید. در برابر باد کـه براساس کتابی بـه همین نام ساخته شده بود، داستانی را از سالهاي پایانی قرن هجدهم روایت می کرد.
ماجرا از اشغال ایرلند توسط بریتانیا شروع می شد و شخصیت اصلی داستان دختری بـه نام مری بود کـه همراه با خانوادهاش بـه مدت 7 سال از سوی مأموران ارتش بریتانیا، از ایرلند بـه نیو ساوث ویلز استرالیا تبعید میشوند.
اگرچه نسخهي اصلی سریال 13 قسمت بودو پس از سانسورهای فراوان در 9 قسمت از تلویزیون ایران پخش شد، اما عشق مری بـه مردی بـه نام جاناتان کـه در همسایگی تبعیدگاه آن ها زندگی میکرد، میان مخاطبان ایرانی بسیار محبوب بود، تا جایی کـه عدهي زیادی این سریال را بـه نام «مری و جاناتان» میشناختند.
این سریال در همان سالهاي دههي هشتاد میلادی از سوی منتقدان بسیار مورد توجه قرار گرفت و جان انگلیش، خواننده و آهنگساز مشهور استرالیایی کـه بازی در نقش جاناتان را برعهده داشت، برای این سریال جوایز متعددی را از فستیوالهاي داخلی قاره اقیانوسیه بـهدست آورد. همچنین این سریال، پر بینندهترین مجموعهي استرالیایی تا بـه امروز بوده اسـت.
مطالب مشابه: بهترین و جدیدترین سریال های ایرانی سال 1402
وقتی مدیران تلویزیون ایران و مخاطبان علاقهي خاصی بـه سریالهاي پلیسی و جنایی اروپایی داشتند، دوبله و پخش سریال «قصههاي جزیره» در اواسط دههي هفتاد، همه یي محاسبات را تغییر داد.
پخش این ملودرام کانادایی کـه سیر داستان آن تنها بر روابط انسانی و بـهخصوص رشد و اخلاقگرایی فرزندان یک خانواده اصیل استوار بود، ذائقهي مخاطب را بـهشدت عوض کرد. همچنین خیال پردازیهاي نویسنده و فضاسازیهاي رویایی این سریال هم یکی از عوامل دیگر محبوبیت آن میان مخاطبان ایرانی شد. نام واقعی این سریال «جادهاي بـه سوی اونلی» بودو براساس رمانی نوشته لوسی مونتگومری ساخته شده بود.
این نویسنده پیش از این رمان، «آن شرلی در گرین گیبلز» را نوشته بود کـه برای او شهرت جهانی بـه همراه داشت. پس از موفقیت آن شرلی، مونتگومری تصمیم گرفت داستانی جدید را دوباره در همان جزیره سنت ادوراد کانادا روایت کند ودر ادامه قصههاي جزیره متولد شد.
هشتاد سال پس از نوشتن این کتاب، یک کمپانی سریالسازی کانادایی تصمیم گرفت سریالی براساس این کتاب بسازد. محبوبیت این مجموعه در کانادا و آمریکا بـه حدی بود کـه پس از مدتی شرکت دیزنی هم بـه سرمایهگذاران ساخت این سریال پیوست.
البته از نکات جالب مربوط بـه این سریال این اسـت کـه بـه دلیل مسایل و محدودیتهاي مربوط بـه ضبط، تنها برخی از صحنهها مثل بخشهاي مربوط بـه فانوس دریایی و هتل شنهاي سفید واقعا در جزیره سنت ادوارد فیلمبرداری شده و سایر بخشها در استودیوهایی در شهر تورنتو ضبط میشد.
قصههاي جزیره در 91 قسمت و 7 فصل ساخته و بخش زیادی ازآن هم از سال 1374 در تلویزیون ایران پخش شد. این مجموعه بعد از سریال سالهاي دور از خانه از محبوبترین مجموعههاي خارجی پخش شده در رسانهي ملی اسـت.
پخش سریال قصه هاي جزیره مدیران تلویزیون ایران را ترغیب کرد کـه بیشتر از محصولات تولید کشور کانادا برای پخش از رسانهي ملی استفاده کنند. نتیجه این تصمیم گیری خرید، دوبله و پخش سریالهایي شد مانند «آن شرلی در گرین گیبلز»؛ «بـه سوی جنوب»؛ «شمال 60» و «امیلی در نیومون» کـه همه ی تا پایان دهه هشتاد روی آنتن شبکههاي مختلف تلویزیون رفتند.
اما از میان آنها مجموعهي شمال 60 بـه دلیل داستان معمایی و پیچیدهتری کـه داشت، بـهعنوان یکی از نخستین مجموعههاي خارجی کـه از شبکه تازه تأسیس سه در اواسط دههي هفتاد روی آنتن میرفت، بیشتر از سایرین با استقبال مواجه شد.
اگرچه تمام 90 قسمت این سریال بـه آنتن شبکه سه نرسید اما باز هم بـه محبوبیت زیادی میان مخاطبان فارسی زبان رسید. بـه دلیل این کـه کانادا کشور مهاجرپذیری اسـت بنابر این اقوام مختلفی درکنار یک دیگر زندگی میکنند. یکی از دلایل محبوبیت سریال شمال 60 هم پرداختن بـه زندگی اقوام مختلف در کانادا و چالشهاي مختلفی کـه با آن روبرو هستند، بود.
سازندگان سریال بـه نوعی قوانین و رویههاي موجود درباره اقوام مختلف کـه درسالهاي دهه 80 و 90 حاکم بر کشور کانادا بود را بـه چالش کشیده و سعی داشتند قدرتهاي دولتی و حکومتی را بـه رعایت حقوق تمام اقوام دراین کشور ترغیب کنند.
«خانه کوچک در چمنزار» نام اصلی این مجموعه طولانی آمریکایی اسـت کـه پخش 200 قسمت ازآن در شبکه CBS آمریکا، 9 سال طول کشید اما شاید یادآوری این مجموعه برای ایرانی ها همراه با مفهوم دیگری باشد. پخش این سریال از تلویزیون ملی ایران بـه سالهاي میانی دههي پنجاه برمیگردد، یعنی زمانی کـه در یک محله شاید تنها خانوادههاي خاصی تلویزیون داشتند و این مجموعه بهانهاي بوده برای دور هم جمع شدن و کنار هم بودن.
قسمتهاي زیادی از این سریال تا پیش از پیروزی انقلاب از تلویزیون ملی ایران پخش شد و پس ازآن تا اواسط دههي نود بـه آرشیو تلویزیون پیوست اما سال 1394 «خانه کوچک» از شبکه نمایش روی آنتن رفت و پس ازآن هم چندینبار در شبکههاي مختلف بازپخش شد. البته نسخهاي کـه حالا در تلویزیون ازآن در معرض اسـت 155 قسمت دارد، اما در هر صورت هنوز هم می تواند خاطرات بخش بزرگی از جامعه ایرانی را زنده کند.
این سریال براساس کتابی با همین نام نوشته لورا اینگلز ساخته شده کـه راوی داستانهاي زندگی یک خانواده کشاورز آمریکایی و مواجههي آنها با مسایل و مشکلات زندگی اسـت. لورا دختر دوم خانواده، قهرمان داستانهاي خانه کوچک اسـت و سریال تا زمان معلم شدن و ازدواج لورا ادامه پیدا میکند.
این مجموعه کـه با نام «نسخه اولیه» توسط شبکه CBS آمریکا ساخته شد، داستان مردی را بـه نام گری روایت میکرد کـه هرروز صبح یک گربه روزنامه روزبعد را بـه در خانه او میآورد و بـه این روش او از حوادثی کـه قرار بود در 24 ساعت آینده اتفاق بیفتد، باخبر میشد.
گری در هر قسمت یک روز فرصت داشت تا جلوی حوادث ناگوار را بگیرد.گروه سازنده، بسیاری از حوادث سریال را از اتفاقات واقعی کـه در صفحه حوادث روزنامههاي آمریکا بـه آنها پرداخته می شد، برداشت کرده بودند.
این مجموعه در 4 فصل و 90 قسمت تولید شد و پخش آن تا سال 2000 طول کشید. در همان سالهاي اولیه انتشار این مجموعه، یعنی اواخر دههي هفتاد شمسی، شبکه دو تلویزیون ایران شروع بـه دوبله و پخش آن کرد و پس از مدتی کوتاه شخصیت گری و گربهاش در بین مخاطبان تلویزیون بـه شهرت رسیدند اما پخش این سریال در ایران از نیمه متوقف شد
و حتی درسال 95 وقتی چند قسمت جدید از این مجموعه همراه با بازپخش قسمت هاي قبلی بـه آنتن رسید، آنقدر از سوی تلویزیون بـه آن سانسور اعمال شده بود کـه مخاطب اصلا نمیتوانست با قسمتهاي جدید ارتباط برقرار کند.
از آخرین نمونه هاي موفق سریالهاي دنباله دار خارجی کـه توانست اجازه پخش در تلویزیون ایران پیدا کند، مجموعه «دکتر دهکده» بود. ساخت و پخش این سریال در 150 قسمت، در شبکه CBS آمریکا پنج سال بـه طول انجامید و 144 قسمت آن در اوایل دههي هشتاد بـه آنتن شبکه دو تلویزیون ایران رسید.
داستان این سریال با نام اصلی «دکتر کویین؛ زن درمانگر» از سال 1860 در بوستون آمریکا آغاز میشود. بـه دلیل دورهي زمانی کـه برای روایت داستان آن انتخاب شده، ژانر سریال شبیه آثار وسترن بود اما بیشتر، قصههایي ملودرام از زندگی یک دکتر زن در روستایی دورافتاده را بـه تصویر میکشید.
درکنار ماجراهایی کـه در کار طبابت برای این دکتر اتفاق میافتاد، رابطهي عاشقانهي او با یکی از افراد بومی منطقه بـه نام سالی جذابیت این سریال را میان مخاطبان دوچندان کرده بود. باوجود برنامهریزیهاي اولیه کـه قرار بود این سریال همان گونه تا پیری شخصیت دکتر مایک ادامه پیدا کند، اما مشکلات فراوانی بر سر راه تولید کنندگان این مجموعه بـه وجود آمد کـه باعث توقف ساخت آن شد.
یکی از مهم ترین این مشکلات این بود کـه در انتهای فصل پنجم جولاندو ایفاگر نقش سالی با اعلام نارضایتی از شخصیتپردازی کاراکتری کـه بر عهده داشت، تصمیم گرفت همکاری خودرا با این مجموعه قطع کند. باوجود تغییر خط داستان، این مجموعه یک فصل بدون یکی از شخصیتهاي اصلی ادامه پیداکرد اما پس از فصل ششم دیگر ساخته نشد.
در اواسط دههي هفتاد پس موفقیت مجموعههاي پلیسی مختلف در تلویزیون، پای سریال محبوبی بـه نام «کاراگاه در یک» بـه خانههاي مردم ایران باز شد. مجموعهاي ساخت کشور کشور آلمان با همه ی المانهاي سریالهاي جنایی کـه دراین کشور ساخته میشوند؛ یعنی نظارت میانسال کـه همراه با دستیار خود در پی کشف حقیقت جنایتها می رود.
ساخت و پخش این سریال 281 قسمتی در کشور آلمان نزدیک بـه 25 سال طول کشید ودر طول این سالها هر جمعه شب مردم کشور آلمان منتظر پخش قسمتهاي جدید این سریال بودند. اما در تلویزیون ایران همه ی قسمتهاي این سریال بـه آنتن نرسید و پس از حدود دو سال پخش، مجموعههاي پلیسی دیگری جای گزین آن شد.
کاراگاه در یک و دستیارش هری چنان با استقبال مخاطبان مواجه شد کـه بسیاری هنوز هم نام وی را بـه خاطر دارند. یکی از اتفاقاتی کـه باعث شهرت دو چندان در یک در ایران شد، همزمانی پخش این سریال با تولید مجموعهي طنز «ساعت خوش» بـه کارگردانی مهران مدیری بود. یکی از ایپزودهای پرطرفدار این سریال طنز با بازی رضا شفیعی جم و داود اسدی بازسازی طنز از سریال پلیسی در یک بود کـه در خاطرات نوستالژیک دهه هفتاد باقیمانده اسـت.
این مجموعه از نخستین سریال هاي پلیسی-جنایی بود کـه در تلویزیون ایران روی آنتن رفت. نام اصلی این سریال در کشور های آلمانی زبان «مرد پیر» بود کـه در ترجمهي انگلیسی نام آنرا بـه «روباه پیر» تغییر داده بودند، اما در ایران نام شخصیت اصلی سریال برای آن انتخاب شد.
شبکه ZDF کشور آلمان از سال 1976 ساخت و پخش این سریال را آغاز کرده و هنوز پس از نزدیک بـه 50 سال این مجموعه معمایی از این شبکه پخش میشود. در طی این سالها، 26 فصل و بیش از 440 قسمت از این مجموعه تولید و پخش شده اسـت. همچنین این سریال کـه دراین مدت طولانی همیشه از یکی از شبکههاي اصلی کشور آلمان روی آنتن بوده بـه یکی از معروف ترین مجموعههاي معمایی در اروپا تبدیل شده.
کارگاه کاستر کـه در بین ایرانیها مشهور بـه کمیسر چاق با آن عینک مربعی همیشگیاش بود، در اواسط دههي شصت بـه تلویزیون ایران آمد، اما همان چند فصل اولش فقط بـه آنتن شبکه یک رسید.
در فصلهاي جدید سریال حتی کاراگاه اصلی سریال تغییر کرده و جای کاستر پیر را کمیسرهای دیگری بـه نامهاي لئون کرس، هولف هرزوگ و ریچارد ووس گرفتند کـه البته قسمت هاي تولید شده این سریال پس از سال 1985 هیچ گاه بـه تلویزیون ایران نرسید. از ویژگیهاي مهم سریال «کاراگاه کاستر» دوبله منحصربهفرد این مجموعه بود کـه مرحوم عطاالله کاملی بـه جای کاراگاه مشهور صحبت می کرد.
درکنار شخصیت هرکول پوآرو، زن سال خوردهاي بـه نام خانم مارپل، قهرمان اکثر داستانهاي نویسنده مشهور یعنی آگاتا کریستی اسـت. نکته جالب این اسـت کـه شخصیت مارپل از ابتدا کاراکتری مستقل در ذهن کریستی نبوده و از دل یکی از رمانهاي او خارج شده کـه براساس شخصیت پوآرو نوشته شده.
این جنایی نویس انگلیسی درسال 1926 رمان «قتل راجر اکروید» را منتشر کرد. دراین رمان پلیسی، شخصیتی حضور دارد بـه نام کارولین کـه از هرکول پوآرو کـه در همسایگیاش زندگی می کند می خواهد بـه سهم خودش بـه تحقیق دربارهي قتل بپردازد.
این پرسوناژ بعد ها با نام «میس مارپل» کـه پیردختری 65 ساله اسـت، شخصیتی مستقل مییابد و آگاتا کریستی دوازده رمان و حدود بیست داستان کوتاه خودرا با محوریت این شخصیت مینویسد. نزدیک بـه شصت سال پس از خلق این شخصیت درسال 1984 شبکه BBC وان انگلیس سریالی را براساس داستانهاي خانم مارپل تولید کرد.
سال 1946 پس از این کـه آگاتا کریستی بازی جوان هیکسون را در یکی از داستانهاي جناییاش با نام «ملاقات با مرگ » میبیند، بـه او می گوید: «امیدوارم روزی تو نقش خانم مارپل عزیز مرا بازی کنی». حدود 40 سال بعد، این آرزوی کریستی محقق میشود و نقش خانم مارپل بـه این بازیگر میرسد.
همچنین هیکسون برای ایفای این نقش دو بار نامزد دریافت جایزه بفتا شد.از سویی دیگر این سریال در دههي هفتاد دوبله و بـه آنتن تلویزیون ایران رسید و یکی از محبوبترین مجموعههاي پلیسی جنایی آن سالها بود.محبوبیت این مجموعه بـه حدی رسید کـه درسال 1380 مرضیه برومند مجموعهاي با نام «کاراگاه شمسی و مادام» رابا برداشتی آزاد از خانم مارپل ساخت.
گاهی یک شخصیت در آثار نمایشی می تواند تا حدی تاثیر گذار باشد کـه مخاطب آنرا در عین واقعی نبودن بـهعنوان یک شخصیت حقیقی باور کند.این موضوع دقیقا دربارهي «شرلوک هلمز» کـه برگرفته از رمانهایي با همین نام اثر آتور کانن دویل اسـت، در جهان اتفاق افتاده. باوجود این کـه این شخصیت یک کاراگاه خیالی اسـت اما نامش درکتاب رکورد های رکورد های گینس بـهعنوان شناختهشده ترین شخصیت خیالی ثبت شده اسـت.
کانن دویل در اواخر قرن نوزدهم این شخصیت را خلق کرد و صد سال بعد درسال 1984 شبکه ITV گرانادای بریتانیا براساس رمانهاي مربوط بـه شرلوک هلمز سریالی هفت فصلی را تولید و پخش کرد. البته پیش از نسخه تولید شده توسط آی تی وی درسال 1940 هم سریالی برمبنای این شخصیت شکل گرفت اما موفقیت و محبوبیت «ماجراهای شرلوک هلمز» از تمام نمونههاي اقتباسی از رمانهایي با همین نام تا بـه حال بیشتر بوده اسـت.
همچنین جرمی برت بازیگر بریتانیایی کـه بازی در نقش شرلوک را بر عهده داشت، با آن صورت بی روح و بازی دیدنیاش از دیگر دلایل محبوبیت این سریال بود. از سویی دیگر در اواسط دههي هفتاد این سریال بـه تلویزیون ایران آمد و همه ی 42 قسمت آن بـه صورت پراکنده در شبکههاي مختلف در طی چند سال بـه روی آنتن رفت. با این کـه جرمی برت از بازی در یک نقش طولانی متنفر بود اما تا آخرین فصل این سریال بـه بازی خود ادامه داد.
قرار بود ساخت این مجموعه ادامه پیدا کند اما سال 1995 برت بر اثر بیماری افسردگی و ایست قلبی ناشی از مصرف داروهای روانی درگذشت و ادامهي این مجموعه ساخته نشد. این بازیگر تا همیشه بـهعنوان نماد شرلوک هلمز در جهان شناخته می شود.
درسالهاي دههي هفتاد مجموعههاي پلیسی و معمایی زیادی از شبکههاي مختلف تلویزیون روی آنتن میرفت. بی شک، هیچ کدام از آن ها بـه گرد شهرت و محبوبیت «پوآور» نمیرسیدند. این شخصیت درسال 1920 توسط آگاتا کریستی، نویسندهي رمانهاي جنایی انگلیسی خلق شد و از شخصیتهاي اصلی اکثر آثار کریستی بود.
سال 1989 شبکه ITV بریتانیا تصمیم بـه ساخت مجموعهي تلویزیونی براساس رمان هاي پوآرو گرفت. نتیجه این تلاش ساخت سریالی در 13 فصل و 70 قسمت بود کـه با نام «پوآروی آگاتا کریستی» بـه مدت 25 سال از این شبکه و بعدتر از BBC پخش می شد.هرکول پوآرو بلژیکی شخصیت اصلی تمام این ماجراهای جنایی، با ویژگیهاي منحصربـهفردی کـه داشت، بـه سرعت بـه یکی از محبوبترین کاراکترهای تلویزیونی در جهان تبدیل شد.
البته تلاشهاي دیوید سوشی، بازیگر انگلیسی نقش پوآور هم در ماندگاری این نقش و سریال پوآور را نباید نادیده گرفت. سوشی کـه از سوی فرزندان آگاتا کریستی برای ایفای این نقش انتخاب شده بود، برای رسیدن بـه نقش پوآور یک تحقیق گسترده انجام داده و شبانهروز در پی تمرین برای رسیدن بـه تمام ویژگیهاي این نقش بوده.
همچنین سوشی دو لقب شوالیه و فرمانده والامقام امپراطوری بریتانیا را هم از ملکه انگلستان بـه پاس خدمات و نقشهایش دریافت کرده اسـت. تلاشهاي او در نهایت در مستندی بـه نام «پوآور بودن» کـه سال 2013 از سوی شبکه ITV تولید شد، بـه تصویر کشیده شد.
از سویی دیگر تنها 54 قسمت از مجموعه «پوآور» در تلویزیون ایران تا اواسط دهه هفتاد بـه نمایش درآمد و فصلهاي جدید آن کـه از سال 2000 بـه بعد ساخته شد هیچ گاه در ایران نمایش داده نشد. موزیک تیتراژ ابتدایی این سریال هم آنقدر برای مردم ایران خاطره انگیز و نوستالژیک اسـت کـه در ابتدای دههي هشتاد بسیاری از مردم ازآن بـهعنوان زنگ تلفنهاي همراه خود استفاده می کردند.
این سریال یکی از طولانیترین مجموعههاي پلیسی و جنایی ساخت کشور فرانسه اسـت کـه در زمان پخش بیست ساله خود، همیشه جالب توجه فرانسویها و مردم دیگر کشور های اروپایی بود.
آنتوان ناوارو کمیسر مهربان ودر عین حال بسیار سختگیری اسـت کـه همه ی زندگی خودرا وقف کشف حقیقت پروندههاي قتل، تجاوز و آدم ربایی کرده اسـت. هرکدام از پروندههایي کـه بـه دست ناوارو می رسد، آنقدر جذاب و پیچیده اسـت کـه بیننده را تا آخرین دقایق غافلگیر می کند.
یکی از دلایل محبوبیت این سریال بازیگر اصلی این مجموعه یعنی روژه هنن بازیگر مشهور فرانسوی بود کـه در تمام بیست سال و 109 قسمتی کـه از سریال ناوراو تولید شد، نقش این کمیسر را برعهده داشت و با تمام شدن سریال از بازیگری اعلام بازنشستگی کرد.
در دههي هفتاد شمسی و با اوجگیری پخش سریالهاي پلیسی و جنایی از تلویزیون، ناوارو فرانسوی توانست بـه جایگاه ویژهاي در بین مردم ایران برسد. باوجود محبوبیت این سریال، تنها تولیدات سال ۸۹ تا ۹۵ میلادی این سریال بـه آنتن تلویزیون ایران رسید کـه آن هم بـه صورت بسیار پراکنده پخش میشد. از سویی دیگر موسیقی تیتراژ «ناوارو» یکی از برجستهترین عوامل ماندگاری این مجموعه اسـت کـه توسط ژانیک تاپ و سرژ پراتونه، موسیقیدانهاي مشهور فرانسوی ساخته شده.
طبق معمول ساخت سریال یا فیلم سینمایی براساس شخصیت یک حیوان کار سختی اسـت و ریسک بالای پذیرش از سوی مخاطب را هم دارد. «بازرس و رکس» کـه براساس شخصیت اصلی این مجموعه یعنی سگی بـه نام رکس ساخته شده، یکی از موفقترین مجموعههاي تلویزیونی در ژانر پلیسی جنایی در دنیا اسـت.
رکس در واقع سگی آموزش دیده از نژاد ژرمن شپرد بود کـه میتوانست بـه اسانی درها را باز و بسته کند، بـه تلفنها جواب بدهد، مواد مخدر و اجساد را پیدا کند و حتی بـهتنهایی یک ماجرای گروگانگیری را حل کند. همچنین او بـه دلیل هوش بالایی کـه از خود نشان داده بود بـهعنوان یک کارمند رسمی بـه استخدام اداره پلیس وین درآمده بود.
ساخت و پخش این سریال 21 سال تولید کشید ودر 90 اپیزود در سطح جهانی پخش شد. در طول ساخت این مجموعه 4 قلاده سگ نقش شخصیت رکس را بر عهده داشتند و تمام تلاش گروه سازنده بر این بود کـه سگ هاي انتخاب شده حداکثر شباهت را بـه یک دیگر داشته باشند.
همکاران رکس هم در هر فصل با توجه بـه داستان تغییر می کردند و 6 بازرس اداره پلیس در فصلهاي مختلف همکار اصلی رکس بودند. این سریال کـه محصول مشترک کشور اتریش و ایتالیا بود در اواسط دهه هفتاد در تلویزیون ایران پخش شد و طرفداران زیادی داشت. اما بـه دلیل انچه جلوگیری از اشاعه فرهنگ سگگردانی عنوان شد، پس از پخش یک فصل ازآن، مابقی قسمتهایش هیچ گاه از تلویزیون ایران پخش نشد.
مطالب مشابه: 18 مورد از بهترین سریال های علمی تخیلی «عکس»
تلویزیون ایران در سه دهه گذشته سریالهاي پرمخاطب دیگری پخش كرد. شمشیر تیپوسلطان، پوآرو، خانم مارپل، هشدار برای كبرا 11 ؛ جواهری در قصر، پرستاران، جومونگ و برخی سریالهاي مصری و لبنانی از جمله این مجموعهها بودند كه همگی در كنار برخی سریالهاي پرمخاطب داخلی مثل امامعلی«ع»؛ ولایت عشق، مدار صفردرجه، كیف انگلیسی، آینه، سلطان و شبان، روزی روزگاری، آینه عبرت، نرگس، پهلوانان نمیمیرند، شب دهم، مردان آنجلس و شوق پرواز همگی توانستند تلویزیون را مركز توجه مخاطب قرار دهند. اگرچه بیشتر، سریالهاي دهه شصت بـه خاطر شرایط زمان پخش در حافظه مخاطبان باقیماندهاند اما شاهد هستیم برخی سریالهاي دهه نود مخاطب خوبی داشتهاند.