بسیاری از سریالها با ایجاد تعلیق و هیجان، مخاطبان را مشتاق دنبال کردن قسمتهاي بعدی می کنند. تماشای سریالها میتواند بـه یک فعالیت اجتماعی تبدیل شود، جایی کـه دوستان و خانوادهها برای تماشای قسمتهاي جدید جمع می شوند. انتخاب بهترین سریالهاي ایرانی می تواند بر اساس معیار های مختلفی صورت گیرد.
هر فردی ممکن اسـت دلایل متفاوتی برای لذت بردن از تماشای سریالها داشته باشد. سریالها فرصتی برای روایت داستانهاي عمیق و پیچیده در طول چندین قسمت یا فصل فراهم می کنند. با پیگیری سریال، مخاطبان با شخصیتها ارتباط برقرار کرده ودر زندگی انها سرمایهگذاری عاطفی می کنند. سریالها میتوانند بـه عنوان یک فرار از دغدغههاي روزمره عمل کنند و بـه مخاطبان اجازه دهند در دنیایی دیگر غرق شوند.
سریال “می خواهم زنده بمانم” یک مجموعه نمایش خانگی ایرانی اسـت کـه توسط شهرام شاهحسینی کارگردانی و محمد شایسته تهیهکنندگی شده اسـت. این سریال در ژانر درام عاشقانه می باشد و داستان ان درسال ۱۳۶۸ خورشیدی، کمی پس از پایان جنگ عراق و ایران رخ می دهد.
بازیگران اصلی این سریال عبارتند از حامد بهداد، سحر دولتشاهی، پدرام شریفی، آزاده صمدی، علی شادمان، مهران احمدی، و بابک کریمی. موسیقی سریال نیز توسط همایون شجریان اجرا شده اسـت. قسمت اول سریال در تاریخ ۴ اسفند ۱۳۹۹ پخش شد و فصل دوم ان قرار بود در بهار ۱۴۰۱ پخش شود اما لغو گردید.
مطالب مشابه: بهترین و جدیدترین سریال های ایرانی سال 1402
سریال “قهوه تلخ” یک مجموعه نمایش خانگی طنز تاریخی اسـت کـه توسط مهران مدیری کارگردانی شده و مجید آقاگلیان و حمید آقاگلیان تهیهکنندگی ان را بر عهده داشتهاند. این سریال با همکاری امیر مهدی ژوله و خشایار الوند بـه نگارش درآمده و دارای ۳۵ بازیگر اصلی اسـت، از جمله مهران مدیری، سیامک انصاری، و محمدرضا هدایتی.
داستان سریال درباره استاد تاریخی بـه نام نیما زند کریمی اسـت کـه در پی پیدا کردن چند صفحه حذف شده از تاریخ اسـت. او بـه طور اتفاقی بـه زمان دیگری سفر می کند ودر آنجا با مردم ان دوران زندگی میکند و تلاش میکند تاریخ را تغییر دهد.
پخش سریال از ۲۳ شهریور ۱۳۸۹ آغاز شد ودر مجموع شامل ۱۰۲ قسمت بود کـه در ۳۴ مجموعه ودر قالب سه سیدی منتشر شد. دو مجموعه آخر کـه شامل شش قسمت پایانی سریال بودند، بـه دلایل نامعلومی ساخته نشدند.
سریال “همگناه” یک مجموعه نمایش خانگی ایرانی در ژانر درام خانوادگی اسـت کـه توسط مصطفی کیایی کارگردانی و تهیهکنندگی شده. داستان این سریال درباره خانوادهاي قدیمی بـه نام صبوری اسـت کـه در کار پرورش گلهاي تزئینی فعالیت دارند. این خانواده متشکل از سه برادر و یک خواهر اسـت کـه همگی در شرکت خانوادگی کار می کنند.
بازیگران اصلی سریال شامل پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، محسن کیایی، و رؤیا تیموریان هستند. موسیقی متن سریال نیز توسط علیرضا قربانی اجرا شده اسـت. اولین فصل سریال از ۶ اسفند ۱۳۹۸ پخش شده و دومین فصل ان نیز در معرض قرار گرفته اسـت.
سریال “زخم کاری” یک مجموعه نمایش خانگی ایرانی در ژانر خانوادگی و درام اسـت کـه توسط محمدحسین مهدویان کارگردانی شده و محمدرضا تخت کشیان تهیهکنندگی ان را بر عهده داشته. داستان این سریال بر پایهٔ رمان “بیست زخم کاری” نوشتهٔ محمود حسینیزاد اسـت و فصل اول ان با الهام از نمایشنامه “هملت” نوشته ویلیام شکسپیر، طراحی شده.
بازیگران اصلی سریال شامل جواد عزتی، رعنا آزادیور، هانیه توسلی، سعید چنگیزیان، الهه حصاری، سیاوش طهمورث، عباس جمشیدیفر، مهدی زمینپرداز، امیرحسین هاشمی، کاظم هژیرآزاد، منوچهر علیپور، مه لقا باقری، مائده طهماسبی، مرتضی امینیتبار و سارا حاتمی هستند.
فیلم برداری مجموعه از اسفند ۱۳۹۹ آغاز و تا تیر ۱۴۰۰ ادامه یافت. فصل اول در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ بـه نمایش درآمد ودر ۱۹ شهریور متشکل از ۱۵ قسمت بـه اتمام رسید. فصل دوم با نام “بازگشت” در ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ آغاز بـه پخش کرد و فصل سوم درسال ۱۴۰۲ در حال تولید اسـت و برای پخش درسال ۱۴۰۳ آماده میشود.
سریال “قورباغه” یک مجموعه نمایش خانگی ایرانی با ژانر جنایی و معمایی اسـت کـه توسط هومن سیدی نوشته و کارگردانی شده اسـت. بازیگران اصلی این سریال نوید محمدزاده، صابر ابر، فرشته حسینی و سحر دولتشاهی هستند.
داستان سریال در روز چهارشنبه سوری میگذرد و درباره سه دوست بـه نامهاي رامین، فرید و جواد اسـت کـه پس از ربودن اسلحه یک مأمور زخمی، دست بـه سرقت از نوری، همکلاسی دوران کودکی رامین کـه بـه فردی پولدار و مرموز تبدیل شده، میزنند. این اتفاق مسیر زندگی انها را دستخوش تغییراتی می کند. پخش این سریال از ۳ دی ۱۳۹۹ آغاز شد و تا ۹ فروردین ۱۴۰۰ ادامه یافت. سریال قورباغه در مجموع شامل ۱۵ قسمت اسـت.
سریال “شهرزاد” یک مجموعه نمایش خانگی ایرانی اسـت کـه در ژانر درام رمانتیک تاریخی قرار میگیرد و توسط حسن فتحی نوشته و کارگردانی شده اسـت. بازیگران اصلی این سریال عبارتند از علی نصیریان، ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار.
داستان سریال درسال ۱۳۳۲ و زمان دکتر مصدق اتفاق میافتد و روایت عاشقانهاي بین شهرزاد «ترانه علیدوستی» و فرهاد «مصطفی زمانی» را دنبال می کند. تحولات ۲۸ مرداد و کودتای سیاه، فرهاد را بـه دلیل اتهام بـه قتل و توطئه علیه سلطنت بـه پای چوبه دار میکشاند، اما با کمک بزرگآقا «علی نصیریان» نجات پیدا میکند.
فصل اول سریال درسال ۱۳۹۴ در ۲۸ قسمت، فصل دوم درسال ۱۳۹۶ در ۱۵ قسمت و فصل سوم در زمستان ۱۳۹۶ در ۱۶ قسمت پخش شد ودر ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ بـه اتمام رسید1. شهرزاد بـه عنوان یکی از پرفروشترین و پرمخاطبترین مجموعهها در شبکه نمایش خانگی ایران شناخته شده اسـت.
سریال “نرگس” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی در ژانر درام خانوادگی اسـت کـه توسط سیروس مقدم کارگردانی شده اسـت. داستان این سریال درباره دو خواهر بـه نامهاي نرگس و نسرین اسـت کـه پدرشان را از دست داده و با مادرشان زندگی می کنند. نسرین دختری ناسازگار اسـت کـه قصد ازدواج با بهروز را دارد، اما شوکت، پدر بهروز کـه مردی ثروتمند و زورگو اسـت، با این ازدواج مخالفت میکند.
بازیگران اصلی این سریال عبارتند از پوپک گلدره، حسن پورشیرازی، مهرانه مهینترابی، ستاره اسکندری، عاطفه نوری و مهدی سلوکی. پوپک گلدره کـه نقش نرگس را بازی میکرد، در اواسط ضبط سریال بر اثر تصادف بـه کما رفت و پس از ۸ ماه درگذشت، و نقش وی را ستاره اسکندری ادامه داد.
این سریال در تابستان ۱۳۸۵ از شبکه ۳ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد و شامل ۶۹ قسمت بود. داستان نرگس و نسرین با مشکلات و موانع متعددی روبهرو میشود کـه توسط شوکت و خانوادهاش ایجاد میشود، ودر نهایت بهروز و نسرین تصمیم بـه شروع زندگی جدیدی می گیرند.
سریال “آرایشگاه زیبا” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی با ژانر اجتماعی و داستانی اسـت کـه توسط مرضیه برومند کارگردانی شده اسـت. نویسندگان این سریال احمد بهبهانی همراه با مرضیه برومند و رسول نجفیان بودهاند و بازیگرانی چون رضا بابک، حسین کسبیان، پری امیرحمزه، و فاطمه معتمدآریا در ان ایفای نقش کردهاند.
داستان سریال درباره اسد خمارلو، آرایشگری اسـت کـه باوجود سن بالا هنوز ازدواج نکرده اسـت. دوستان او تلاش می کنند تا وی را بـه ازدواج ترغیب کنند ودر هر قسمت، اسد بـه همراه مادر و خواهرش بـه خواستگاری میرود، اما هیچیک از این خواستگاریها بـه نتیجه نمی رسد تا این کـه با خانمی آشنا می شود. این سریال در ۱۳ قسمت تولید شده و اولین بار درسال ۱۳۶۹ از شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. همچنین، آرایشگاه زیبا از شبکه آیفیلم نیز بازپخش شده اسـت.
سریال “تب سرد” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی در ژانر درام اجتماعی اسـت کـه توسط علیرضا افخمی کارگردانی شده اسـت. بازیگرانی چون ایلیا شهیدیفر، شهاب حسینی، کامبیز دیرباز، حمید گودرزی، و مهدی سلوکی در ان ایفای نقش کردهاند.
داستان سریال درباره شهاب کیانفر اسـت کـه کارخانهاش در شرف ورشکستگی قرار دارد. او تلاش می کند تا با رقابت با پدرخانم متمولش، زندگی پر تجملی را برای همسرش تدارک دیده و با قرض و نزول کردن پول، کارخانهاش را نجات دهد. با وخیمتر شدن اوضاع مالی، شهاب تصمیم می گیرد تا با طرح یک نقشه و کمک گرفتن از همسر شخصی کـه پرستاری فرزندش را بـه عهده دارد و بـه تازگی از زندان آزاد شدهاسـت، مشکلاتش را حل کند.
این مجموعه درسال ۱۳۸۲ ساخته شده و از فروردین تا مهر سال ۱۳۸۳ در بیست و چهار قسمت از شبکهٔ سوم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شدهاسـت. سریال “تب سرد” درسال ۱۳۹۹ نیز از شبکه آیفیلم دوباره بـه نمایش گذاشته شد.
سریال “مسافری از هند” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی اسـت کـه توسط قاسم جعفری کارگردانی و صدیقه صحت تهیهکنندگی شده. داستان سریال درباره رامین نادری «با بازی سروش گودرزی» اسـت کـه برای ادامه تحصیل بـه هندوستان می رود.
او کـه قرار اسـت با دختر دایی خود پروانه «با بازی الهام حمیدی» ازدواج کند، با دختری هندی بـه نام سیتا «با بازی شیلا خداداد» آشنا می شود و تصمیم میگیرد وی را برای ازدواج بـه ایران بیاورد، اما ورود سیتا بـه ایران مشکلاتی را بـه وجود میآورد.
این سریال درسال ۱۳۸۲ تولید شده و از خرداد تا آذر همان سال از شبکه سه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. “مسافری از هند” بـه دلیل داستان جذاب و بازیگرانی چون حمید گودرزی، نسرین مقانلو و بهنوش طباطبایی، بـه یکی از مجموعههاي پربیننده تبدیل شد و ترانههاي هندی ان نیز محبوبیت زیادی پیدا کرد.
در پناه تو ساخته حمید لبخنده درسال ۱۳۷۴ روانه آنتن تلویزیون شد و داستان ان مربوطبـه مریم افشار دانشجوی رشته هنر اسـت کـه زندگی آرامی همراهبا خانوادهاش دارد. همه ی چیز درخانواده مریم ان قدر خوب و بـه جاست کـه مریم لازم نمیبیند هیچکدام از نیازهایش را در بیرون از خانه تأمین کند. اما همه ی چیز دست بـهدست هم می دهند تا مریم بـه خارج از زندگی آرام خود توجه کند و آرزوهای بزرگتری در سر بپروراند.
موضوعی با عشق زمینی ان هم جوانانه در حالی از سوی نویسنده سریال یعنی علیرضا طالبزاده طالبزاده مطرح شد کـه در ان دوران اعتقاد بر این بود کـه عشق موضوعی خصوصی اسـت و نباید در رسانه ها بـه ان پرداخته شود. همین دیدگاه سبب شد طرح طالب زاده مدتی خاک بخورد اما آشنایی او با منوچهر شاهسواری کـه ان زمان تهیه کننده جوانی در تلویزیون بود همه ی چیز را عوض کرد.
در ان زمان کـه حساسیتها روی ساخت یک سریال با چنین محتوایی بالا بود، تیم سازنده برای دورماندن از حاشیهها وادار شد ۴۰۰ صفحه از فیلم نامه را کـه یکی از شاخههاي اصلی داستان سریال اسـت حذف کند. بااینحال، سریال در پناه تو با تمام حذفیاتش کـه تنها بـه یک مورد اشاره شد، سریال قابل دفاعی اسـت چرا کـه ارتباط مناسبی با مسئله برقرار می کند و ازطریق ان پیرنگ را گسترش می دهد.
سریال “پاییز صحرا” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی اسـت کـه توسط اسداله نیکنژاد کارگردانی شده ودر سالهاي ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ تولید و پخش شده اسـت. این سریال بـه عنوان پیشرو مجموعههاي ملودرام خانوادگی در ایران شناخته می شود و داستان ان درباره یک زوج جوان از دو طبقه اجتماعی مختلف بـه نامهاي صحرا و ساسان اسـت کـه ازدواجشان با دخالتهاي مادر ساسان و مسائل دیگر رو بـه فروپاشی می رود.
بازیگرانی چون جمیله شیخی، شهلا میربختیار، داریوش مودبیان، جمشید مشایخی، و اسماعیل داورفر دراین سریال بـه ایفای نقش پرداختهاند. جمیله شیخی نقش مادرشوهری را بازی کرده کـه با عروس خود روابط پرتنشی دارد و شهلا میربختیار با نقش صحرا در یادها مانده اسـت. این سریال بـه دلیل داستان جذاب و بازی درخشان بازیگرانش، بـه یکی از سریالهاي مشهور دهه ۶۰ تبدیل شده اسـت.
سریال “پدرسالار” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی اسـت کـه درسالهاي ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۴ تولید شده و توسط اکبر خواجویی کارگردانی و تهیهکنندگی شده اسـت1. داستان این سریال درباره پدر میانسالی بـه نام “اسدالله خان” اسـت کـه پدری مهربان، خانوادهدوست، دلسوز ودر عین حال سختگیر و پرصلابت اسـت. او معتقد اسـت کـه همه ی پسرانش پس از ازدواج باید در خانه بزرگ او زندگی کنند.
ماجرای اصلی سریال از ازدواج آخرین فرزند او، “ناصر”؛ آغاز میشود کـه با دخترعموی خود “آذر” ازدواج کرده و بـه ناچار باید همانند دو برادر بزرگتر خود در خانه پدری زندگی کند. اما آذر کـه شاغل و استقلالطلب اسـت، زندگی در خانه پدرشوهر را منطقی نمیداند و خواهان زندگی مستقل اسـت. این موضوع باعث اختلافنظر و تنشهایي درخانواده می شود.
بازیگرانی چون محمدعلی کشاورز، حمیده خیرآبادی، جمیله شیخی، سیامک اطلسی و کمند امیرسلیمانی دراین سریال بـه ایفای نقش پرداختهاند. “پدرسالار” بـه عنوان یکی از مجموعههاي ماندگار و تأثیرگذار در تلویزیون ایران شناخته می شود و همان گونه محبوبیت دارد.
سریال “میوه ممنوعه” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی در ژانر درام اسـت کـه توسط حسن فتحی کارگردانی شده ودر سال ۱۳۸۶ تولید و پخش شده اسـت. داستان این سریال حول محور زندگی حاج یونس فتوحی، بازرگانی متدین و با اعتقادات مشخص اسـت کـه با چالشهاي متعددی مثل ورشکستگی، خیانت همسرش و عشق ممنوعه بـه دختری جوان روبهرو میشود.
بازیگران اصلی این سریال علی نصیریان، هانیه توسلی، گوهر خیراندیش، امیر جعفری، طناز طباطبایی، هرمز هدایت، عمار تفتی، نیما رئیسی، کاظم بلوچی، شبنم فرشادجو، صدیقه کیانفر، محمدرضا رهبری، کیانوش گرامی، و جواد انصافی هستند. موسیقی متن سریال نیز توسط احسان خواجه امیری ساخته شده اسـت کـه با استقبال زیادی از سوی مخاطبان مواجه شد.
سریال همسران ساخته بیژن بیرنگ اسـت کـه فیلمنامه ان را بیرنگ در همکاری با شادمهر راستین نوشته اسـت. داستان مجموعهي همسران راجع بـه دو زوج اسـت کـه دریک آپارتمان باهم همسایه هستند. کمال «فردوس کاویانی» و مهین «مهرانه مهینترابی» یکی از دو زوج هستند کـه سن بیشتری دارند.
علی «فرهاد جم» و مریم «الهام پاوهنژاد» یک زوج دیگر هستند کـه از کمال و مهین جوانتر هستند. بعد ها معلوم میشود کمال دایی مریم اسـت کـه مریم از این موضوع خبر نداشته اسـت. داستان سریال همسران درباره زندگی این دو همسایه اسـت.
شخصیتهاي سریالهاي بیژن بیرنگ جزئینگر بوده و بـهدنبال ان هستند کـه بـه درک بهتری از آدمهاي زندگیشان برسند. شاید بتوان ارتباط موثر را مهم ترین دغدغه آثار او در تلویزیون دانست و شاهدهایش را در قصههاي سریال خانه سبز و پیشتر از ان؛ همسران دید.
آثار بیرنگ حال و هوای متفاوتی داشت؛ حال و هوایی کـه همان گونه با گذشت بیست و چند سال می توان با تماشای دوباره مجموعه همسران درک کرد. این سریال در عین داشتن فضای نسبتا فانتزی و سرگرمکنندهاش و از دل قصههاي یک زوج میانسال و یک زوج جوان، آموزشهایي برای فهم هرچه بهتر زندگی مشترک ارائه میدهد.
سریال “وضعیت سفید” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی در ژانر تاریخی و درام اسـت کـه توسط حمید نعمتالله کارگردانی شده و نویسندگی ان را هادی مقدمدوست و حمید نعمتالله بر عهده داشتهاند. داستان این سریال در زمان شروع موشکباران تهران در زمستان ۱۳۶۶ میگذرد و درباره خانوادهاي پرجمعیت اسـت کـه بـه دلیل اختلافات و قهرهای درونی، برای دوری از حملات دشمن بـه باغ مادرشان در روستایی نزدیک تهران پناه میبرند.
دراین روستا، مدرسه اصلی بـه محل اسکان بخشی از اهالی جنگزده تبدیل شده اسـت. استقرار خانواده در باغ و همجواری انها با مردم روستا کـه در اوج همدلی بـهسر میبرند، حوادث گوناگونی را برای خانواده رقم می زند کـه باعث درک انها از مشکلات یک دیگر و ریشههاي بیاهمیت اختلافاتشان میشود.
بازیگران اصلی سریال شامل یونس غزالی، عباس غزالی، افسانه بایگان، مونا احمدی، ابوالفضل پورعرب، شهین تسلیمی، علی سلیمانی، عزتالله مهرآوران، لیندا کیانی و دیگران هستند. موسیقی پایانی سریال توسط علیرضا قربانی اجرا شده و آهنگسازان ان سهراب پورناظری و باربد بیات هستند. این سریال در پاییز ۱۳۹۰ از شبکه ۳ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده و شامل ۴۲ قسمت اسـت.
سریال “بیگناهان” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی اسـت کـه توسط احمد امینی کارگردانی شده و سعید شاهسواری تهیهکنندگی ان را بر عهده داشته اسـت. داستان این سریال درباره ماجرای دزدی سه دوست در گذشته و جریان خیانتهاي انها بـه یک دیگر اسـت و اتفاقاتی کـه در زمان حال گریبانگیر فرزندان آن ها میشود.
بازیگران اصلی سریال شامل داریوش فرهنگ، مسعود کرامتی، فریبا کوثری، امیر آقایی، نازنین احمدی، مهدی پاکدل، ساره بیات، و مهرداد ضیایی هستند. موسیقی متن سریال توسط کیوان جهانشاهی ساخته شده اسـت. این مجموعه درسال ۱۳۸۷ تولید شده و از شبکه سوم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده اسـت.
سریال “زیر هشت” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی در ژانر ملودرام اجتماعی اسـت کـه توسط سیروس مقدم کارگردانی شده و سعید نعمتالله نویسندگی ان را بر عهده داشته اسـت. داستان این سریال درباره مردی ۴۰ ساله بـه نام عطا اسـت کـه حاشیهنشین شهر تهران بوده و راننده و پادوی حاجی کارخانه اسـت. عطا عاشق منیژه، دختر صاحب کارش میشود و بـه خاطر او و با نقشه او از جواهر فروشی سرقت میکند و بـه زندان می رود.
بازیگران اصلی این سریال شامل امیر جعفری، پانتهآ بهرام، کامران تفتی، شیوا ابراهیمی، آرش مجیدی، سید علی صالحی، مریم بوبانی، آناهیتا افشار، مجید واشقانی و آتیلا پسیانی هستند. موسیقی پایانی سریال توسط محمد اصفهانی اجرا شده و آهنگساز ان آریا عظیمی نژاد اسـت. این سریال در مرداد ۱۳۸۹ از شبکهٔ یک سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده و شامل ۲۷ قسمت اسـت.
سریال “او یک فرشته بود” یک مجموعه تلویزیونی ایرانی اسـت کـه توسط علیرضا افخمی کارگردانی شده ودر رمضان ۱۳۸۴ از شبکه دو پخش شد. این سریال در ژانر فراطبیعی ساخته شده و داستان ان درباره بهزاد اسـت کـه با زنی بـه نام فرشته تصادف میکند و وی را بـه خانه میآورد.
بـه تدریج، حرکات عجیبی از فرشته سر میزند و بهزاد و همسرش رعنا را تا پای طلاق پیش می برد. در نهایت، بهزاد متوجه میشود کـه فرشته در واقع شیطان اسـت و با کمک روحانی محل و فرزندانش، از شر او خلاص میشود.
بازیگران اصلی این سریال عبارتند از حسن جوهرچی، بهاره افشاری، مریم کاویانی، حامد کمیلی، و ثریا قاسمی. موسیقی متن سریال توسط آریا عظیمینژاد ساخته شده اسـت1. این سریال بـه دلیل داستان جذاب و بازی درخشان بازیگرانش، مورد توجه بسیاری قرار گرفت.
سریال زیر تیغ یکی از ساختههاي تلویزیونی محمدرضا هنرمند بود کـه فیلمنامه ان را علی اکبر محلوجیان نوشت و حسین علیزاده نیز آهنگسازی ان را بر عهده داشت. این سریال در جشنواره تولیدات تلویزیونی رم شرکت کرد کـه از پنج جایزه جشنواره، دو جایزه را بـه خود اختصاص داد. انچه باعث شده سریال زیر تیغ یکی از سریالهاي قابل اعتنا و ماندگار تلویزیون باشد، پرداخت درست و استاندارد این اثر بـه مقوله درام اسـت.
دعوای میان دو دوست قدیمی کـه پسر و دخترشان دل در گروی محبت هم دارند منجر بـه قتل ناخواسته یکی بـهدست دیگری می شود و همین اتفاق، چندین زندگی را تحتالشعاع قرار داده و تا مرز اضمحلال پیش میبرد. مداقه هوشمندانه محمدرضا هنرمند در مقام کارگردان بر المانها و اجزای درام اسـت کـه «زیر تیغ» را بـه یکی از پرمخاطبترین و بهترین سریالهاي تلویزیون تبدیل میکند.
سریال زیرتیغ قصه آزمونهاست؛ حکایت غفلت، ماجرای ابدی آدم و ابلیس، خراب شدن همه ی چیز دریک چشم برهم زدن و انسانهایي بر سر دوراهی. همچنین بسترسازیهاي اخلاقی مناسب و ارجاعات تاریخی برای شخصیتهاي سریال باعث همذاتپنداری مخاطب با انها می شود، تا جایی کـه حتی کاراکتر قدرت با بازی سیاوش طهمورث هم باوجود تپیکال بودن، بازهم غیرواقعی بـه نظر نمی رسد و مخاطب با او احساس بیگانگی نمیکند.
اصولا شخصیتهاي سریال زیر تیغ واقعی و ملموس هستند؛ شبیه افرادی کـه هر روزه در اطرافمان می بینیم. هر یک از این کاراکترها برای رفتارهای خود دلایلی دارند کـه دستکم برای خودشان منطقی و موجه اسـت. پرویز پرستویی، فاطمه معتمد آریا، الهام حمیدی، کوروش تهامی و آتیلا پسیانی از مهم ترین بازیگران سریال زیر تیغ بـه حساب می آیند.
سریال بانوی عمارت را عزیزالله حمیدنژاد ساخت و برای اولینبار درسال ۱۳۹۶ از تلویزیون پخش شد. بانوی عمارت ملودرام عاشقانهاي را در مقطعی از تاریخ دوران قاجار روایت می کند کـه دراین بستر بـه مهم ترین حادثه سیاسی ان زمان یعنی ترور ناصرالدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی هم پرداخته میشود.
دراین سریال سعی بر ان شده کـه دو جبهه خیر و شر بـه تصویر کشیده شوند ودر تعارض میان این دو، بهترین راه برای زندگی بـه مخاطب نشان داده شود: عشق بـهجای نفرت، بخشش بـهجای کینه، تعامل به جای تعارض، سازندگی به جای ویرانگری.
باید گفت کـه حرکت این سریال برای بیان این مسائل خوب و قابل قبول اسـت و سعی شده کـه بـه دور از کلیشه سازی باشد و این نمایش خیر و شر باوجود اسمگذاریهاي کاراکترها «چه عمدا و چه سهوا» بـه خوبی دیده می شود ودر باور پذیر کردن داستان و ایجاد قالب ذهنی برای مخاطب موثرتر شده اسـت.
این تراز خیر و شر و سیاهی و سفیدی در ذهن مخاطب مینشیند و بـه تعلیم غیرمستقیم می پردازد و یک مسئلهي اخلاقی رابا نگاه کلیشهاي بررسی نمی کند. گروه سازنده فقط بـه داستانگویی میپردازند و دریافت پیام را بـه مخاطب واگذار میکنند. حسام منظور، پانتهآ پناهیآ، مریم مومن و غزل شاکری از بازیگران اصلی بانوی عمارت هستند.
شهریار درسال ۱۳۸۴ بـه کارگردانی کمال تبریزی در سیما فیلم تولید شد و همان طور کـه از نامش پیداست بـه زندگی محمدحسین بهجت تبریزی مشهور بـه شهریار میپردازد. شهریار قرار اسـت سریالی در ژانر بیوگرافی باشد اما تمرکز فیلمنامه روی بخشهایي از زندگی او کـه چندان وجوه دراماتیک در ان ناپیداست موجب میشود تا با اثری طرف باشیم کـه بیشتر روی شعرهای این شاعر در پسزمینه متمرکز اسـت.
سریال شهریار بـه رغم ریتم كند، برای مخاطب عام جذابیت دارد. دراین سریال مخاطب بـهاسانی قراردادها را متوجه میشود ودر نتیجه راحت فیلم را میبیند.
دربخشهایي از این سریال کارگردان بـه عمد شهریار را در جایگاه شخصیتی غیرعادی نشان داده اسـت و این موضوع برمیگردد بـه ان جنون نهفتهاي کـه ممکن اسـت در هر هنرمند وجود داشته باشد و قصد فیلمساز نیز بیشک نمایش ان بخشهاي غیر معمول شخصیت بـه قصد تقدسزدایی اسـت. سیروس گرجستانی، پیام دهکردی و محمدرضا ابدی از جمله بازیگران اصلی سریال شهریار بـه شمار می آیند.
روزگار قریب سریالی بـه کارگردانی و نویسندگی کیانوش عیاری اسـت کـه اولین بار در پاییز ۱۳۸۶ بـه مدت از شبکه سه سیما بـه نمایش درآمد. این مجموعه بر پایهي زندگی محمد قریب، دکتر ایرانی و بنیانگذار تخصص دکتری اطفال در ایران ساخته شدهاسـت.
روزگار قریب از سال ۱۲۹۵ همزمان با شروع تحصیلات ابتدایی تا مرگ قریب درسال ۱۳۵۳ روایت میشود و با وقایع ان زمان مانند کودتای رضاخان، قحطی تهران در زمان جنگ جهانی دوم و حضور متفقین در ایران همزمان اسـت. مهدی هاشمی، ناصر هاشمی، آفرین عبیسی و مهران رجبی بازیگران اصلی روزگار قریب بـه حساب می آیند.
مهم ترین دستاوردی كه سریال روزگار قریب بـه ان دست یافته و ان را در كلاسی بالاتر از خیلی از سریالهاي این سالها قرار میدهد، نوع چارچوبی اسـت كه عیاری برای كارش تعریف كرده اسـت. چارچوبی كه بـه هیچوجه رنگ و بوی سریالهاي تلویزیونی را ندارد ودر كلاسی كاملا جداگانه باید بـه ان پرداخت.
با دقیقشدن بـه نوع دكوپاژ هر قسمت، درمییابیم کـه عیاری همچون فیلمهاي سینمایی اش کمفروشی نمی کند و سریال از تعدد نماهای شگفتانگیزی بهره میبرد و این قابل مقایسه با سریالهایي کـه کارگردان ان ۵ دقیقه دوربین را دریک زاویه خاص میکارد و داستان را پیش میبرد نیست.
مدار صفر درجه ساخته حسن فتحی از ۳ اردیبهشت ۱۳۸۶ از شبکه اول سیما بـه روی آنتن رفت و تبدیل بـه یکی از سریالهاي محبوب تلویزیون شد. فیلم ماجرای سفر دانشجویی ایرانی بـه نام حبیب پارسا «شهاب حسینی» بـه فرانسه- بـه خاطر تحصیل در رشته فلسفه در دانشگاه پاریس را نشان می دهد.
ماجرا بر بستر جنگ جهانی دوم و شکل گرفتن صهیونیزم و تسلط تدریجی بر فلسطین میگذرد کـه طبیعتاً فضای داستان متأثر از این واقعه مهم تاریخی اسـت. در زمان اعزام دانشجویان ایرانی بـه فرانسه و همچنین تحصیل انها در دانشگاه پاریس، جنگ جهانی دوم نیز در حال آغاز اسـت.
مدار صفر درجه از لحاظ طرح و داستان، ویژگیهاي مهم جذب مخاطب را داراست و از نظر پردازش موقعیتها طوری عمل می کند کـه اهمیت هر سوژه بـه خوبی برای مخاطب قابل شناسایی اسـت.
تنوع شخصیتها از منظر شخصیتپردازی و بازی خوب بازیگران، از جمله شهاب حسینی «در نقش نقش حبیب پارسا» و پیر داغر لبنانی «بازیگر نقش سرگرد فتاحی» جذابیت این اثر را دو چندان میکند. فضاسازی خوب دوران جنگ جهانی دوم در ایران و مجارستان و تصویر سالهاي قبل از ۱۳۲۰ هجری شمسی در پاریس از نقاط قابل تقدیر سریال محسوب می شود.
خانه سبز درسال ۱۳۷۵ از شبکه دو سیما پخش می شد. این مجموعه تلویزیونی ساخته بیژن بیرنگ اسـت كه در زمان پخش خود از پربینندهترین سریالهاي تلویزیونی بود، بـهطوری کـه حتی رکورد مخاطبان اثر قبلی بیرنگ یعنی سریال همسران را نیز شکست. داستان این مجموعه در مورد ساکنین یک خانه اسـت کـه همه ی باهم فامیل هستند و در کنار یک دیگر ماجراهای گوناگونی را تجربه می کنند.
در خانه سبز نگاه هدفمند بـه بنیان خانواده و حفظ و یاد آوری ارزشهایي کـه بیم ان میرفت از یاد برود در مركز توجه قرار می گیرد. نگاهی امیدوارانه و سرزنده در کنار طنزی کـه هم از شخصیتها بیرون می آید و هم از موقعیتها، مجموعهاي را بـه وجود آورده کـه در پایان سهم مخاطبش بـهجای غم و اندوه و اضطراب و افسوس، امید اسـت.
خانه سبز در هر قسمت بـه موضوعی جدید میپرداخت و دغدغههاي اجتماعی و مسائل روز متناسب با یک خانواده را بـه تصویر می کشید. دغدغههایي کـه هم در زمانه خود ارزشمند بودند و هم در زمان حال میتوان از انها بـهعنوان مضامین مهم خانوادگی یاد کرد. خسرو شکیبایی، مهرانه مهین ترابی، رامبد جوان، آتنه فقیهنصیری و داریوش اسدزاده از بازیگران اصلی این سریال بـه حساب می آیند.
خط قرمز ساخته قاسم جعفری درسال ۱۳۸۰ برای اولینبار از تلویزیون پخش شد. خط قرمز سریالی با الگوی کلاسیک سفر بود کـه در ان چند جوان کـه هر یک برای فرار از مشکلات زندگیشان، از خانه فرار کردهاند، دور هم جمع می شوند و با هدف سفر بـه سوی آرمانها و خواستههاي خود پا بـه راهی با مقصد نامعلوم می گذراند. سفری کـه حوادث ناگواری رابا خود همراه دارد و باعث رشد شخصیتهاي اصلی میشود.
دلیل مهمی کـه خط قرمز را بـه یک سریال پرمخاطب در زمان خود تبدیل کرد، توجه بـه مسائل و دغدغههاي جوانان بود کـه برای اولینبار بـه ان پرداخته میشد. یکی از معدود سریالهایي کـه تاثیرش را بر بدنههاي خانوادههایي کـه ان را تماشا می کردند گذاشت. سریال این دغدغه را نه بـه زبان شعار بلکه دریک محتوای نظامیافته و تحقیق شده ارائه میدهد و دنبال ان اسـت تا در عین سرگرمکننده بودن از لحاظ تربیتی نیز بر افراد تاثیر بگذارد.
یکی از مهمترین نتایج این سریال معرفی نسل جدیدی از بازیگران مرد سینما و تلویزیون بود. شهرام حقیقتدوست، پویا امینی، سروش گودرزی و شهرام عبدلی از چهرههایي هستند کـه خط قرمز اولین تجربه تصویریشان محسوب می شد.
پس از باران ساخته سعید سلطانی روایتی از روابط ارباب و رعیتی زمانه خود ارائه می دهد. تضادی کـه این سریال ایجاد میکند از نوع طبقاتی بوده و خانواده یک ارباب از طبقه متمول در مقابل همسر دوم او کـه دختری ساده و روستایی اسـت قرار میگیرد. البته اینبخش مهم داستان در فلاشبک روایت میشود. تمهیدی کـه تا پیش از ان کمتر کارگردانی از ان بهره برده بود.
دراین سریال عشق همراهبا ارباب بودن، و مظلومیت زنان دوم اربابان، قدرت اربابان و عمق فساد در نظام ارباب رعیتی گذشته را می توان دید. بازی خوب بازیگران توانست در ان زمان سریال را تا اندازهاي قابل قبول جلوه دهد، هرچندکه برقراری پیوندها بین اتفاقاتی کـه در گذشته رخ میداد و وقایعی کـه در زمان حال میگذشت، برای مخاطب کمی دشوار بود.
نکته مهم دراین مجموعه شخصیت ارباب اسـت. همان مرد بی گناه دو زنه کـه برخلاف میل خود و بـه اصرار همسرش زن دوم گرفته. این مرد، بی گناهترین فرد این مجموعه اسـت. اگرهمسایه بـه سایه، زن دوم فراری را تعقیب می کند در حقیقت برای نجات جان او از دست برادر بیرحم زن اول اسـت و اصلاً قصد آزار وی را ندارد. محمود پاکنیت، کتایون ریاحی و مرجان محتشم از مهم ترین بازیگران سریال بـه حساب می آیند.
داستان شبدهم بـه کارگردانی حسن فتحی در اواخر حکومت رضاخان در تهران رخ میدهد. فردی بـه نام حیدر خوشمرام کـه از لاتهاي تهران قدیم اسـت، خواهان ازدواج با دختری از تبار قاجار میشود و ان دختر شرط ازدواج با حیدر را اجرای تعزیه در ده شب ماه محرم عنوان میکند، اتفاقهایي کـه در جریان تعزیه برای حیدر رخ می دهد شخصیت وی را دگرگون می کند و وی را تبدیل بـه انسانی پاک و با ایمان می کند.
سریال شب دهم علاوهبر ارجاعات تاریخی و با این کـه برای ایام محرم ساخته شده بود، ولی از موقعیتهاي طنز متعددی نیز بهره میبرد کـه در همان زمان مورد استقبال مردم قرار گرفت. از جمله این موقعیتها سکانس معطلکردن ماموران نظمیه با دعوای ساختگی اسـت.
فتحی برای پلات مرکزی سریال، موضوع محرم و تعزیه را در اواخر حکومت رضاشاه پهلوی انتخاب می کند. از طرفی او شخصیتی را از دل مردم در ان زمان برمیگزیند کـه مانند دیگران در حال گذران زندگی در شرایطی سخت اسـت و با همه یي گافهایش، بنا بـه نوع زیست مردم و تاثیر جغرافیا، فردی معتقد و با معرفت اسـت.
در سمت مقابل او خانوادهاي از قاجارها حضور دارند کـه با روی کار آمدن پهلوی، شاید همچنان ثروت و مال و منالی داشته باشند، اما گوشهنشین و منزوی هستند. این تضاد زمینهساز مهم ترین وقایع سریال شب دهم اسـت. حسین یاری، کتایون ریاحی و پرویز فلاحیپور بازیگران اصلی شب دهم بـه حساب می آیند.
کیف انگلیسی ساخته ضیاءالدین دری برای اولینبار درسال ۱۳۷۹ ازطریق تلویزیون پخش شد. داستان کیف انگلیسی در دوران موسوم بـه دهه طلایی آزادی اتفاق میافتد و داستان شخصیت سیاستمدار روشنفکری را دراین دوران بـه تصویر می کشد. این مجموعه از مجموعههاي موفق تلویزیونی دهه هفتاد بود کـه مورد توجه هردو طیف مخاطبان خاص و عام قرار گرفت.
در ابتدا کمتر کسی تصور میکرد کـه این سریال بتواند عموم استقبال بینندگان را بـه خود جذب کند اما پس از گذشت دو یا سه قسمت، این اثر تأثیر و جذابیت خودش را ثابت کرد و توانست هم چون «امام علی» و «هزاردستان» جمعیت خیابانهاي شهر را بـه پای تلویزیون بنشاند.
گیرایی سریال بـهحدی بین مردم شایع بود، کـه پای ان بـه میان محافل سیاسیون در ان دوره، کـه مقارن با مجلس پرهیاهوی ششم بود، کشیده شد و هر کس بنا بـه سلیقه و تحلیل خودش برداشتی از روایت جنجالی موجود در سریال می کرد؛ چیزی نگذشت کـه نام کیف انگلیسی بـه اصطلاحی بین مردم در خطاب بـه طبقه خودفروخته و روشنفکر کشور بدل شد.
یکی از مهم ترین دلایلی کـه کیف انگلیسی را بـه سریالی موفق بدل کرد، جز روایت جذاب سیاسی ان فیلمنامه پرکشش ان بود کـه جنبههاي دراماتیکِ عاشقانه داشت. لیلا حاتمی، علی مصفا، فرهاد اصلانی و رضا کیانیان از مهم ترین بازیگران این سریال محسوب میشوند. درّي نتوانست در دهه نود با کلاه پهلوی، موفقیت خود در کیف انگیسی را دوباره تکرار کند.
مجموعه تلویزیونی در چشم باد کـه مسعود جعفری جوزانی از ان بـهعنوان وصیتنامه خود و مهمترین اثرش یاد می کند در ۴۴ قسمت ۵۰ دقیقهاي برای پخش از شبکه اول سیما تهیه و تولید شد. سریال تاریخی «در چشم باد»؛ وقایع سیاسی و اجتماعی سه دوره از تاریخ درسالهاي ۱۳۰۰؛ ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ را بررسی می کند کـه دوره اول پایان دوره قاجار و آغاز دوره پهلوی، دوره دوم جنگ جهانی دوم و دوره سوم یک دوره زمانی خاص، بعد از انقلاب اسلامی ایران را کـه دوره فتح خرمشهر اسـت، در بر میگیرد.
در در چشم باد وجوه دراماتیک بر روایت بیپیرایه تاریخ غلبه پیدا میکنند کـه در نتیجه ان اثری را شاهد هستیم کـه در بدو امر بـه خوبی روایتپردازی می کند و بعد با نظر بـه تاریخ از حقایق نیز پرده برمیدارد. سریالی کـه از همان ابتدا همه ی چیز دارد؛ روایت عاشقانه، کشتهشدن در راه دوست و جداافتادن از فرزند و همسر.
دراین سریال ۱۵۰ بازیگر در نقشهاي اصلی ایفای نقش کردهاند. سعید نیکپور در نقش حسن ایرانی، نقش پدر خانواده را بازی می کند. او از ابتدای سریال در قصه حضور دارد ودر فاز دوم بـه علت مرگ از قصه خارج میشود. از فاز دوم بـه بعد نقش پسر او بیژن با بازی پارسا پیروزفر پررنگتر می شود. دراین پروژه کـه حسین علیزاده موسیقی ان را ساخته، بازیگران دیگری همچون اکبر عبدی، کامبیز دیرباز و سحر جعفری جوزانی دیگر نقشهاي اصلی را ایفا می کنند.
سریال امام علی «ع» ساخته داوود میرباقری ضمن رعایت روایت تاریخی زمانه خود، هر جا کـه نیاز بوده بـه نفع درام از وقایع تاریخی عدول کرده اسـت و این امر نقش بسزایی در ماندگاری این فیلم داشته اسـت. داستان این سریال از اواخر دوره خلافت عثمان بن عفان شروع میشود و سپس بـه وقایع پنج سال انتهایی و دوران خلافت و زندگی علی بن ابیطالب میپردازد.
از سریال امام علی «ع» می توان بـهعنوان اولین سریال مذهبی تلویزیون نیز یاد کرد. بـهویژه این کـه حساسیتهاي جامعه و تلویزیون همیشه در قبال سوژههاي مذهبی بـهشدت بالا بوده و این مسئله در دهه ۷۰ نیز بیشتر از همیشه حس می شد.
اگرچه ساخت و پخش این سریال، مسیر را برای تولید آثاری عظیم با مایههاي مذهبی هموار کرد. داریوش محترم در نقش مالک اشتر، مهدی فتحی در نقش عمروعاص، بهزاد فراهانی در نقش معاویه و پرویز پرستویی در نقش محمدبن ابوبکر از نقشهاي ماندگار و اصلی این سریال تاریخی محسوب میشوند.
مطالب مشابه: سریال های پرمخاطب سال | از سریال زوج و فرد تا سریال نون. خ
سربداران محصول ۱۳۶۲ اسـت و ساخته محمدعلی نجفی اسـت. کیهان رهگذر نیز نویسندگی این سریال را برعهده داشته اسـت. سربداران براساس قیام سربداران خراسان بـه رهبری شیخ حسن جوری علیه استیلای مغول بر ایران ساخته شده اسـت.
گوشههایي از این فیلم هم مربوطبـه رهبری پیشین شیخ خلیفه مازندرانی مؤسس این قیام اسـت. نقل اسـت کـه تهیهکنندگان این مجموعه در بدو امر برای فیلمنامه سریال بـه سراغ محمود دولت آبادی و بهرام بیضایی رفته بودند و این دو هنرمند نیز نسخهاي از فیلمنامه را برای تهیهکننده ارسال کرده بودند.
سربداران نیز انطور کـه از گفتوگوهاي محمدعلی نجفی نیز برمیآید، اثری اسـت کـه تاریخ را بهانه کرده تا بـه واسطهي ان؛ بحثهاي مدنظر خودرا مطرح کند. امین تارخ در نقش شیخ حسن جوری، سوسن تسلیمی در نقش فاطمه خانم، علی نصیریان در نقش قاضی شارع و محمد علی کشاورز در نقش خواجه قشیری از بازیگران اصلی سریال سربداران محسوب می شوند.
پس از پخش مجموعه تلویزیونی سربداران بسیاری از شاعران ایرانی بـهصورت مستقیم یا غیر مستقیم با استفاده نمادین از واژه سربداران یا سایر ویژگیهاي واضح ان؛ تأثیرپذیری خودرا از این جنبش مردمی نشان دادند. یکی از مشهورترین اشعار سروده شده رباعی سید حسن حسینی اسـت.
هزاردستان اثر ماندگار علی حاتمی اسـت کـه برای اولینبار درسال ۱۳۶۷ از تلویزیون پخش شد. ساخت این سریال هشت سال بـه طول انجامید و طرح اولیه این سریال درسال ۱۳۵۴ با عنوان جاده ابریشم مطرح شد اما درنهایت بعد از تغییرات اساسی ماهیت کار عوض شد و نتیجه فعلی بـهدست آمد. این مجموعهي تلویزیونی در روز جهانی میراث دیداری و شنیداری در لیست ملی برنامه حافظه جهانی یونسکو ثبت شد.
این سریال بـه داستان زندگی رضا خوشنویس کـه شخصیتی تخیلی مبتنی بر شخصیتی تاریخی بـه نام کریم دواتگر اسـت، و نظریهي توطئهاي مبنی بر دست داشتن شخصیتی بـه نام خان مظفر در وقایع پشت پردهي سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قاجار و پهلوی می پردازد. محیط بازیگری این سریال در محیطی بازسازیشده از تهران قدیم اسـت و شهرک سینمایی غزالی بـه خاطر ساخت این سریال بـه وجود آمد.
جمشید مشایخی در نقش رضا تفنگچی، عزتالله انتظامی در نقش خان مظفر، علی نصیریان در نقش صحاف، داوود رشیدی در نقش مفتش شش انگشتی و محمدعلی کشاورز در نقش شعبون بیمخ از مهم ترین بازیگران این سریال بـه حساب می آیند.
داوود میرباقری مختارنامه را پیرامون زندگی مختار ثقفی و قیام او بـه خونخواهی از امام حسین «ع» ساخت. این سریال در ۴۰ قسمت ۶۰ دقیقهاي برای اولینبار درسال ۱۳۸۹ از تلویزیون پخش گردید. فیلمبرداری سریال مختارنامه از سال ۱۳۸۲ آغاز شد ودر سال ۱۳۸۸ بـه اتمام رسید.
سریال لوکیشنهاي متعددی را در شهر های تهران، قزوین، تاکستان، آبادان، آران و بیدگل، و شاهرود در برمیگرفت. این سریال دارای حدودا ۷۰۰ سکانس اسـت کـه ۱۰۰ سکانس ان مربوطبـه ۵ جنگ بزرگ این سریال هستند.
سریال مختارنامه در کارگردانی با قدرت ظاهر می شود اما در فیلمنامه و خط روایی خود گاها عملکردی مغشوش دارد. بازی خوب بازیگران اصلی و فرعی، عنوانبندی، طراحی صحنه و لباس و سایر امور فنی از لحاظ کیفی، سطحی بالاتری از سایر سریالهاي ایرانی دارند.
در مورد مختارنامه چیزی کـه باعث شده رنجش مخاطب شده، بازپخشهاي فراوان این سریال اسـت، طوری کـه داوود میرباقری در گفتوگواي از تلویزیون خواهش کرد کـه دیگر اثرش را پخش نکند. بااینحال این بازپخشها همواره پرمخاطب بوده اسـت. فریبرز عربنیا در نقش مختار، فرهاد اصلانی در نقش عبیدالله بن زیاد، رضا کیانیان در نقش عبدالله بن زبیر و مهدی فخیمزاده در نقش عمربن سعد مهم ترین بازیگران این سریال تاریخی هستند.
ولایت عشق ساخته مهدی فخیم زاده برای اولینبار درسال ۱۳۷۹ از تلویزیون پخش شد. سریالی با محوریت امامت امام رضا «ع» و دشمنیهاي پنهان و آشکار مأمون با ایشان. فیلمنامه ولایت عشق بـه اصول کلاسیک توجه شایانی داشت، طوری کـه پروتاگونیست و آنتاگونیست ان؛ از ابتدا تا انتها با یک دیگر در حال نبردی پنهان بودند.
داستان با مرگ هارون الرشید خلیفه عباسی و روی کار آمدن پسرش امین آغاز می شود. در ادامه جنگ امین و برادرش مأمون، خلافت مأمون و آوردن علی بن موسی الرضا بـه مرو بـه نمایش کشیدهاسـت. همچنین بـه بیان حوادث مهم این دوران از جمله نماز باران، نماز عید فطر و مناظرات بین ادیان میپردازد. عدم توجه بـه برخی روایات تاریخی، موجب انتقاد بـه سریال ولایت عشق در زمان پخش شد؛ وقایعی مانند پناه آوردن آهو بـه امام رضا«ع» و ازدواج همراهبا اکراه امام رضا«ع» با دختر مأمون عباسی.
ضعف مطالعات تاریخی، عدم درک صحیح از سیره و شخصیت امام رضا«ع»؛ عدم آشنایی با تاریخ خلفای عباسی، بـهویژه هارون و مأمون و عدم توجه بـه شخصیتپردازی صحیح امام کاظم«ع» و امام رضا«ع»؛ از دیگر انتقادهایی اسـت کـه بـه این مجموعه تلویزیونی وارد شده اسـت. محمد صادقی در نقش مأمون عباسی، اکبر زنجانپور در نقش فضل و دانیال حکیمی در نقش عمرو از مهم ترین بازیگران سریال ولایت عشق هستند.
مردان آنجلس درسال ۱۳۷۶ بـه کارگردانی فرجالله سلحشور تولید شد. این سریال روایتگر داستان تاریخی اصحاب کهف اسـت و از لحاظ دراماتیک برای سازندگان این موقعیت فراهم بود کـه از پرش زمانی داستان اصلی استفاده کنند و روایت خودرا براساس دانش پایینتر شخصیتهاي اصلی نسبت بـه مردم عادی ان زمان سامان دهند. اما بـه این اتفاق در فیلمنامه توجه چندانی نمیشود و هدف کارگردان شمایلسازی پیامبرگونه از شخصیتهاي اصلی اسـت.
دقیانوس پادشاه روم ۷ شخصیت اصلی را بـه خاطر گرویدن بـه دین مسیح زندانی کرد و زمانیکـه شب شد یاران غار از زندان دسیوس گریختند ودر بیرون شهر بـه کوه بیجلوس پناه بردند. نزدیک کوه شبانی بود بـه نام آنتونیوس کـه گوسفندان را نگاهبانی میکرد. یاران غار دین و آئین تازه را بر شبان نمایاندند و از او پناه خواستند.
دنیموس شبان دین ایشان را پذیرفت و گوسفندان را بـه حال خود گذاشته و با انها در یکی از شکافها و غارهای سختگذر کوه کـه دور از نگاه رهگذران بود پنهان شد. بـه همراه شبان سگی بود بنام قطمیر کـه هرچند ان سگ را میزد بازنمیگشت و با هفت تن «یاران غار» بـه درون غار رفت. جعفر دهقان در نقش ماکسیمیلیان، مهتاب کرامتی در نقش هلن، جهانبخش سلطانی در نقش دقیانوس و حسین یاری در نقش ژولیوس از مهمترین بازیگران این سریال بـه حساب می آیند.
امراالله احمدجو کارگردان سریال ماندگار روزی روزگاری اسـت کـه برای اولینبار درسال ۱۳۷۰ از رسانه ملی پخش شد. سریال داستان راهزنی مشهور بـه نام مرادبیگ اسـت کـه طی نزاعی با یک گروه راهزن دیگر مجروح میشود و توسط خانواده روستایی از مرگ نجات پیدا کرده و طی زندگی با این روستاییان تحولاتی عمیق در زندگی او رخ میدهد. رفته رفته در طول داستان متحول و بـه فردی صالح تبدیل میشود.
روزی روزگاری درواقع داستان کمال یافتن انسانی اسـت. امرالله احمدجو کـه خود این شیوه زیست را تجربه کرده، صحنهها و اکشنها را متناسب با فضای روستایی طراحی کرده اسـت.
می توان ادعا کرد کـه فیلمنامه روزی روزگاری با بهرهگیری از مهمترین اصول خلق درام، ابتدا شخصیت را در مرکز توجه قرار میدهد و سپس بـه واسطهي ان داستانهایي را بیان میکند کـه در همه یي انها یک خاطره جمعی مشترک وجوددارد. داستانهایي برآمده از دغدغه و زیست فیلمساز کـه بـه خوبی در بطن اثر مینشینند و محتوا را برای مخاطب تماشایی می کنند.
بازی قابل تحسین خسرو شکیبایی در نقش مراد بیگ تاثیر بـهسزایی در ماندگار شدن این سریال تاریخی دارد. محمود پاکنیت در نقش حسام بیک، ژاله علو در نقش خاله لیلا و محمد فیلی در نقش نسیم بیگ از مهم ترین بازیگران سریال روزی روزگاری هستند. امرالله احمدجو در دهه نود سریالی با نام پشت کوههاي بلند بـه تأسی از روزی روزگاری ساخت اما این سریال در جذب مخاطب بـه توفیق چندانی دست نیافت.
امیرکبیر ساخته سعید نیکپور و محصول ۱۳۶۴ اسـت. سریالی کـه از همان بدو امر میان مخاطبان جای خودرا پیدا کرد و بـه یکی از محبوبترین مجموعههاي تلویزیونی دهه شصت تلویزیون تبدیل شد. فیلمنامه امیرکبیر را پرویز زاهدی بـه نگارش درآورده اسـت. این مجموعه در ۱۲ قسمت اولینبار چهارشنبه شبها بعد از اخبار از شبکه اول پخش می شد.
داستان سریال از مرگ محمدشاه و آمدن ناصرالدین شاه بـه تهران و تاجگذاری وی آغاز میشود و تمامی دوران صدرات امیرکبیر و توطئههاي دشمنانش را در بر می گیرد. امیرکبیر در دوره ناصرالدینشاه قاجار، اصلاحات کشور را اندکی پس از رسیدن بـه صدارت آغاز می کند. سعید نیکپور در نقش امیرکبیر، فخری خوروش در نقش مهدعلیا، محمد مطیع در نقش میرزا آقاخان نوری و ایرج راد در نقش ناصرالدین شاه از مهم ترین بازیگران این سریال بـه شمار می آیند.
امیرکبیر با این کـه نکات قوت کمی در ارائه بـه مخاطب ندارد و موفق میشود یک شخصیت سمپاتیک بیافریند، اما از لحاظ شخصیتپردازی همان مشکلی را دارد کـه اکثر سریالهاي ایرانی ان دهه از ان برخوردار بودهاند. مشکلی کـه امروز در سینما و تلویزیون ایران نیز گاها دیده میشود و ان قدیسسازی از شخصیت اصلی اسـت.
درست اسـت کـه شخصیت میرزا تقیخان فراهانی قرار اسـت بـهعنوان قهرمان سریال مطرح شود اما این کـه هیچگاه هیچ اشتباهی از او سر نمیزند برخلاف قواعد درام بوده و ان وجهه انسانی شخصیت را تا حدودی مخدوش می کند.
بیشک توفیقی کـه سریال دایی جان ناپلئون ساخته ناصر تقوایی کسب کرد ارتباط زیادی با رمان ان دارد. رمان پرفروشی کـه بارها تجدید چاپ شد و مخاطبان زیادی رابا خود همراه کرد. کیفیتی کـه داییجان ناپلئون را بـه یک اثر ممتاز بدل ساخته اسـت.
امتیاز این رمان، چنانکـه ناصر تقوایی گفته اسـت، در کلام کتاب و طنز شیرین ان نهفته اسـت و همین امتیاز اسـت کـه وی را موفق ساخته تا تصاویر بسیار مناسب و زندهاي در فیلم خود بیافریند. رمان دایی جان ناپلئون اگرچه بـه شیوه اول شخص مفرد نوشته شده اسـت، حداقل تعریف و توصیف در ان بـه کار رفته اسـت و کمتر اثری از نثر مباحثهاي یا تشریحی در ان می توان یافت.
حال موفقیت تقوایی دراین موضوع نهفته اسـت کـه او بـه بهترین شکل قسمتهاي نغز اثر پزشکزاد را برمیگزیند و با تبدیل ان بخشها بـه موقعیتهاي دراماتیک، اثری ماندگار میآفریند. او در طراحی دیالوگها و جملاتی کـه بین شخصیتها رد و بدل می شود دقت بـه خرج میدهد و همین موضوع وی را بـه توفیق می رساند. دایی جان ناپلئون تمام مولفههاي یک سریال ایرانی را داراست.
از خانهاي کـه دایی جان با سه خانوار دیگر در ان زندگی میکند گرفته تا رفتوآمدها، آدابورسوم، مهمانیها و حتی دیالوگهایي کـه ردوبدل میشوند نشانه این اسـت کـه اهالی خانه، پایبندی کامل خودرا بـه فرهنگ و ادبیات ایران و ایرانی حفظ کردهاند. داستان در بستر یک خانه باغ با معماری ایرانی شکل می گیرد کـه اندرونی دارد و زیرزمینهاي متعدد و جویباری کـه آب را بـه باغچهها می رساند. شبهاي خنک تابستان در تختهاي چوبی زیر پشهبندهای توری بزرگ و سپید سپری میشود.
زیر آسمان شهر برای اولینبار درسال ۱۳۸۰ از تلویزیون پخش شد. سریالی کـه میتوان ان را از اولین تجربههاي ساخت کمدی ۹۰ قسمتی محسوب کرد. زیر آسمان شهر کـه در تیم نویسندگی خود از رضا عطاران بهره می برد، قصه ساده چند همسایه در آپارتمانی مسکونی را روایت می کرد کـه هر یک از انها را می شد نماینده قشر خاصی از جامعه بـه حساب آورد. شخصیت اصلی سریال کـه فردی بـه نام خشایار مستوفی بود خیلی زود جایش را میان مردم باز کرد و دیالوگهایش بر سرزبانها افتاد.
سیاست کلی تیم نویسندگان زیرآسمان شهر این بود کـه در هر قسمت بـه ماجرایی جدید بپردازند. طوری کـه هر اپیزود را بتوان یک فیلم سینمایی کوتاه شده بـه حساب آورد. سریال زیرآسمان شهر در سه فصل ساخته شد ودر یک محاسبه کلی می توان فصل دوم ان را موفقترین فصل مجموعه دانست چراکه هم در متن بـه پختگی رسیده بودو هم در فیلمنامه. فصل سوم سریال نیز در نوع خود یک سقوط آزاد بود چرا کـه دیگر خبری از داستانهاي جذاب کـه در انها نوآوری دیده شود نبود.
پاورچین یکی از همکاریهاي موفق مهران مدیری و تیماش بـه حساب می آید. تقریباً میتوان اینطور ادعا کرد کـه تیم نویسندگان مدیری کـه در ابتدا سریالهاي ۹۰ قسمتی تدارک می دیدند از این سریال در کنار هم جمع شدند. پاورچین تحولی بزرگ در زمینه طنزهای انتنقادی فرهنگی بود کـه هم عادات اجتماعی غلط مردم و هم کاستیهاي مسئولان رابا زبان طنز بـه باد انتقاد میگرفت و از همین رو، جزو محبوبترین سریالهاي کمدی ایرانی سیما محسوب می شود.
پاورچین در کارگردانی فضای بسیار سادهاي داشت و بیشتر اتفاقاتش در خانه و اداره میگذشت. بااینحال، قدرت نویسندگی پیمان قاسمخانی و تیمش، پاورچین را در خلق شخصیت و دیالوگ بـه اثری مخاطبپسند تبدیل کرد. قدرت فراگیری این سریال بـهحدی زیاد بود کـه شهر خیالی برره بـه دایره واژگانی مردم وارد شد. همچنین واژههاي دیگری مثل پاچهخواری یا رسم نخودچیخوران در بین مردم کوچه و خیابان تکرار میشد.
شبهاي برره حاکی از بلوغ مهران مدیری در کارگردانی و پیمان قاسمخانی و تیماش در امر نوشتن بود. عوامل شبهاي برره همچون تیمی کارآزموده کـه قبلا آزمون و خطاهای بسیار کرده، دقت بیشتری در ساخت این اثر بـه خرج دادند.
طوری کـه هم شوخیها و نقدهای اجتماعی با ظرافت بیشتری همراه می شد و هم مهران مدیری در زمینه کارگردانی بـه میزانسن وسیعتری احاطه یافته بود. شبهاي برره دیگر مثل پاورچین با چند بازیگر محدود تمرکزش را بر نماهای داخلی نگذاشت ودر کارگردانی بـه پختگی بیشتری رسید. شبهاي برره یکگام بلند در کارنامهي مدیری بودو وی را در تراز بهترین کمدیسازان تلویزیون قرار داد.
شبهاي برره کـه تنها یک بار بـهصورت رسمی از تلویزیون پخش شده اسـت، بزرگترین امتیازش را مدیون شوخیهاي بود کـه بـه درستی هدف را نشانه میرفتند. انتقاد از مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی با طنازی همراه می شد و ویژگی مهم تیم بازیگران این بود کـه بازیهایي متناسب با اندازه نقشهایشان ارائه میدادند.
شبهاي برره در عین این کـه مخاطبش را میخنداند، بـه برخی رسم و رسومات و فرهنگهاي غلط جامعه هم طعنه میزد. همین پرداختن بـه نقدهای اجتماعی سبب شد تا پخش سریال با مشکل مواجه شد و بـهنوعی شبهاي برره نیمه تمام پایان یابد.
فصل اول سریال پایتخت در عید نوروز سال ۹۰ روی آنتن شبکه یک رفت. امروزه دیگر تمام مخاطبان سریالهاي تلویزیونی، خصوصا سریالهاي کمدی با ماجراهای نقی معمولی و خانوادهاش آشنا هستند. شخصیتهاي سریال پایتخت از چنان تنوعی برخوردار بودند کـه پرداختن بـه هر یک از انها بـهصورت جداگانه، این امکان را برای گروه سازنده فراهم کرد کـه تا ۷ سری ساخت این مجموعه پرطرفدار را ادامه دهند.
فیلمنامه پایتخت براساس الگوی پیشرفت نوشته شده اسـت. خانوادهاي کـه با سفر بـه تهران هدفشان این اسـت کـه در رفاه بیشتری زندگی کنند ودر این بین یکی از مصادیق پیشرفت را میتوان در ادامه تحصیل شخصیت هما «ریما رامینفر» یافت.
این کانسپت در دیگر شخصیتها نیز وجوددارد، مثلاً شخصیت ارسطو ازدواج را همچون پیشرفتی برای زندگی خود می داند ودر تمام فصلها روی این موضوع توجهی ویژه دارد. دریک مقایسه کلی میان ۷ فصل سریال پایتخت می توان اینطور ادعا کرد کـه فصلهاي اول تا سوم بیشتر بـه سمت کمدی موقعیت میروند و فصلهاي بعدی بیشتر در راستای یک کمدی انتقادی هستند.
این ایده کـه مردی چهرههاي متفاوت داشته باشد و هر لحظه بـه یکی از انها تبدیل شود بـه خودی خود جذاب اسـت. اما وقتی این تغییر شخصیتها بـه شکلی اتفاقی برای کاراکتر ساده مسعود شصتچی میافتد، کمدی تمام زوایای پنهاناش را آشکار می کند. در این جا اسـت کـه می توانیم ادعا کنیم برادران قاسمخانی در نوشتن فیلمنامهاي کـه مهران مدیری ان را جلوی دوربین برده بـه درستی مولفههاي کمیک را از آثار نمایشی اصیل بیرون میکشند.
سیر وقایع بر حسب تصادف، سوءتفاهم، شخصیت ساده و نسبتا پخمه و تبدیل بـه دیگری شدن دریک فرایند کمدی همه ی از ویژگیهاي اسـت کـه یک کمدی خوب دارا اسـت. حتی در فصل دوم این مجموعه مسعود شصتچی با مهران مدیری اشتباه گرفته می شود کـه این موضوع علاوهبر این کـه حاکی از خلاقیت تیم نویسندگان اسـت یک ارجاع برونمتنی بـه خود سازنده هم محسوب میشود.
مسعود شصتچی در هر موقعیتی کـه قرار میگیرد و سر هر شغلی حاضر میشود، کار تیم نویسنده، انتقادهای برآمده از شرایط اجتماعی اسـت. مخصوصا وقتی گروه نویسندگان، ابتذال در هنر را نشانه میروند.
رضا عطاران کمدیهاي مهمی را برای تلویزیون ساخت. خانه بـه دوش سرآغاز آثار پرطرفدار او محسوب میشود. سریالی کـه گفته می شود اصغر فرهادی فیلمنامه ان را بـه رشته تحریر درآورده. سریالی کـه دغدغه نوشته شدن ان نیز قابل درک اسـت.
در دهه ۸۰ یکی از کلاهبرداریهایي کـه بسیار رواج پیدا کرده بود، در رابطه با شرکتهاي هرمی و کاریابی برای ایرانیها در خارج از کشور بود، داستان سریال خانه بـه دوش نیز تقریباً بـه همین موضوع مربوط اسـت؛ حمید لولایی در نقش آقا ماشاالله و پدر خانواده، تصمیم می گیرد برای ارتقای وضع مالی خانوادهاش بـه مالزی سفر کند اما دراین مسیر آسیبهاي فراوانی متحمل می شود.
نکته جالب توجه در خصوص خانه بـه دوش این اسـت کـه در بازپخشهاي مکرر نسبت بـه بسیاری از آثار نمایشی جدیدی کـه از سیما در حال پخشاند، مخاطب بیشتری را پای تلویزیون میکشاند. دراین موفقیت جز فیلمنامه ـ کـه بهترین فیلمنامه آثاری محسوب میشود کـه عطاران جلوی دوربین برده ـ گروه بازیگران ـ بـهویژه بازی بـهیادماندنی مریم امیرجلالی ـ تاثیر بـهسزایی داشتهاند.
یکسال پس از خانه بـه دوش، عطاران برای ماه رمضان سال ۸۴ سریال جذاب دیگری ساخت. عطاران اینبار مسئولیت نوشتن فیلمنامه را بـه سعید آقاخانی سپرد و خودش روی کارگردانی متمرکز شد. عطاران بار دیگر در سریالش بـه سراغ قشرهاي فرودست جامعه رفت و فضای خانوادهي مهاجری را روایت کرد کـه در شهر شلوغی مثل تهران درگیر اتفاقات جالبی میشوند.
متهم گریخت داستان هاشم آقا با بازی سیروس گرجستانی اسـت کـه برای پیدا کردن کار با خانواده اش بـه تهران می آید ودر این بین اتفاقاتی در تهران برایشان رخ می دهد کـه انها را وادار بـه بازگشت میکند.
عطاران مهارت زیادی در انتخاب و هدایت بازیگرها از خود نشان داده اسـت. طوریکـه یکی از ویژگیهاي مهم سریال متهم گریخت، بداههپردازی بازیگران اسـت. عطاران بازیگران این سریال را براساس نزدیکی با نقش برگزیده «یا نقش را براساس ویژگیهاي بازیگر طراحی میکند» و هر کجا نیاز بوده دست انها را در بداههپردازی باز گذاشته اسـت.
در نوروز ۱۳۸۶؛ رضا عطاران بـه همراه تیم ثابت و همیشگیاش با یک سریال دیگر، اینبار در ۱۳ قسمت، بـه استقبال مخاطبان رفت. فیلمنامه ترش و شیرین براساس کهن الگوی پسر پولدار و دختر فقیر نوشته شده اسـت و داستان آشنایی یک مرد پولدار و متمول «حمید لولایی» کـه تاجر فرش اسـت با یک خانم ترشیفروش «با بازی مریم امیرجلالی» اسـت. مهم ترین مشکلی کـه بر سر راه دو کاراکتر اصلی قرار دارد بچههاي قد و نیمقدی اسـت کـه هرکدام برای پدر و مادرشان تعیین تکلیف میکنند.
بر این اساس میتوان گفت کـه ترش و شیرین یک کمدی اجتماعی خانوادگی اسـت کـه روابط افراد درون خانواده را مورد نقد قرار می دهد. هرچند کـه میزان محبوبیت ترش و شیرین در بین مخاطبان بـه آثار دیگر عطاران همچون خانه بـه دوش و متهم گریخت نرسید اما بازهم از بهترین آثار کمدی تلویزیون محسوب می شد.
پژمان اولین نقشآفرینی پژمان جمشیدی در عرصه تصویر بـه حساب می آید. بعد از این سریال اسـت کـه روند محبوبیت این بازیگر و روند مخالفخوانیها علیه او، سیر صعودی پیدا می کند. سریال پژمان، هر چند بـه داستان زندگی پژمان جمشیدی می پردازد اما وقایعی کـه دراین فیلم میگذرد و درباره او بـه تصویر کشیده می شود، مصادره بـه مطلوبی بـه نفع روایت کمدی اسـت و ماجراهای رخداده در داستان از واقعیت دور اسـت.
دراین سریال زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی شیمی خوبی را بـه وجود آوردهاند و بلاهت ذاتیاي کـه در کاراکترهایشان وجوددارد باعث می شود تا مخاطب این دو کاراکتر را دنبال کند. مهراب قاسمخانی نیز با بهرهگیری از داستان پژمان بـهعنوان یکی از فوتبالیستهایي کـه در شرف بازنشستگی اسـت، بـه نقد این حوزه میپردازد.
شوخیهاي فوتبالی و پرتعداد، رقابتهایي کـه بین افراد مختلف داستان شکل میگیرد و نقدهایی کـه برآمده از دغدغه فرهنگی کتاب نخواندن اسـت، از بارزترین نکات سریال پژمان بـه حساب می آید.
ساختمان پزشکان درسال ۱۳۹۰ ودر ۵۷ قسمت روی آنتن تلویزیون رفت. مهم ترین ویژگی سریال طیف متنوع شخصیتهاي اصلی ان بود. کاراکترهایی کـه هر کدام هدف و انگیزهاي مشخص داشتند و این توانایی را داشتند کـه صرفا با گفتگوهای عادی هم از مخاطب سختپسند، خنده بگیرند. ازاینرو شخصیت خانم شیرزاد با هنرنمایی شقایق دهقان هنوز هم پس از سالها یکی از محبوبترین و جذابترین شخصیتهاي سریالهاي کمدی اسـت.
بهنام تشکر کـه سالها با حضور در دنیای تئاتر شناختهشده بود با هنرنمایی دراین سریال فرصت ان را پیدا کرد تا محبوبیت بینظیری را تجربه کند و رفتهرفته بـهصورت جدی تر بازی در سینما و تلویزیون را تجربه کند. زوج هومن برقنورد و بهنام تشکر کـه در سریال ساختمان پزشکان نقش دو برادر را بازی میکردن بـهحدی با تناقضهاي بسیار دربرابر یک دیگر قرار گرفته بودند کـه باید گفت بخش عظیمی از موفقیت سریال مدیون درخشندگی انها بود.
مانند بسیاری از آثاری کـه برادران قاسمخانی نوشتهاند، سریال ساختمان پزشکان هم بـهصورت مستقیم بـه پدیدهها و مشکلات اجتماعی نقد میکند و خنده نسبتا تلخ اما هیجانانگیزی بـه تماشاگرش هدیه میدهد.
دودکش سریالی بـه کارگردانی محمدحسین لطیفی اسـت کـه ماه رمضان سال ۱۳92 از شبکه یک سیما پخش شد. دودکش روایتگر داستانی از دو خانواده اسـت کـه فیلمنامه ان براساس پیرنگ رقابت نوشته شده اسـت و مخاطب داستان دو باجناق را دنبال می کند کـه دائما باهم در حال جدال لفظی هستند.
این جدال در راستای کانسپت برتر بودن و موفق بودن پیش می رود. هومن برقنورد و بهنام تشکر کـه پیش از این سریال سابقه بازی در سریالهاي ساختمان پزشکان و دزد و پلیس را داشتهاند، در این جا بـهعنوان زوج هنری، تثبیت میشوند.
بـه غیر از بازی بازیگران، یکی از نکات قوت سریال حضور بچهها و نقش انها درخانواده اسـت. دراین سریال شاهد حضور سه کودک در سنین دبستان، پیش دبستان و یک کودک یک ساله هستیم. این در حالی اسـت کـه درسالهاي اخیر، بچهها از اکثر سریالهاي تلویزیونی عملا حذف شده بودند یا این کـه نقش دکور صحنه و آکسسوار را ایفا می کردند! اما در دودکش کودکان در داستان حضوری فعال دارند و نقش خودرا نیز گرم و گیرا ایفا کردهاند.
سریال عید امسال در نوروز ۱۳۸۸ روی آنتن رفت. سریالی کـه فیلمنامه ان را سعید فرهادی براساس داستانی ساده آفریده بود. داستان مجموعه تلویزیونی عید امسال کـه از مضمون طنز برخوردار اسـت، درباره اتفاقاتی اسـت کـه در ایام نوروز برای یک خانواده رخ میدهد.
سریال عید امسال روی همان کلیشههایي سوار اسـت کـه بارها در سریالهاي ایرانی نظیرش را دیدهایم. برادری بـه اصطلاح غیرتی کـه با ازدواج خواهر و همسایهشان موافق نیست و مدام بر سر راهشان سنگاندازی میکند. انچه در عید امسال جلب توجه میکند خرده داستانهایي اسـت کـه از پس داستان اصلی خودرا نشان می دهند.
جواد در انتظار این اسـت کـه بدهیاش پرداخت شود و از زندان آزاد شود. منصور کـه خاطرخواه الهام اسـت در تلاش اسـت تا مقدمات ازدواج با وی را فراهم کند. از طرف دیگر منصور کـه چکی را گم کرده در دردسر میفتد. نادر نیز بـهعنوان برادر الهام بـه غیر از مخالفتهاي معمول این دست از سریالها، از عباس آقا طلبکار اسـت و مدام پولش را طلب می کند.
آژانس دوستی نام تاکسیسرویسی بود کـه اتفاقات اصلی داستان در انجا رخ میداد. آقای رئوفی بزرگ «مرحوم اسماعیل داورفر» صاحب جواز این آژانس بودو هر روز با رانندههاي مختلفی کـه بـهنوعی هرکدام قهرمان یک قسمت از سریال بودند، داستان را جلو می برد. تهرانی «فردوس کاویانی»؛ کامیاب «حمید لولایی»؛ هوشنگ «حسین پناهی»؛ و جواد «پژمان بازغی» شخصیتهاي اصلی این سریال بودند.
داستانهایي کـه انها در مواجهه با مسافران خود از سر میگذراندند، درونمایه اصلی هر قسمت این مجموعه را تشکیل میداد. آژانس دوستی این باور را کـه سریال ماندگار حتماً باید پرهزینه باشد برهم زد و با داستانهاي سادهاي کـه روایت می کرد بـه خاطرات مردم پیوست ودر اذهان مخاطب جای گرفت.
فضای کلی سریال آژانس دوستی فضایی شاد و سرگرمکننده اسـت کـه با مضمونی کمدی و شخصیتهاي بعضاً تیپیکال، در بسیاری از قسمتها، ایدههاي درخشانی دارد. کمدیهاي موقعیت، دیالوگهاي حکیمانه و رندانه کـه در دهان شخصیتها قرار می گیرد ـ بـهخصوص صحبتهاي هوشنگ رئوفی با بازی مرحوم حسین پناهی ـ ایدههاي جذاب و نو و استفاده از بازیگران مهمان متعدد باعث شد تا این سریال از ورطه تکرار خارج شود ودر دسته سریالهاي دیدنی تلویزیون در دهه هفتاد قرار بگیرد.
محسن تنابنده فیلمنامه چاردیواری را پیش از انکـه پروژه پایتخت آغاز شود، نوشت. روایت چاردیواری کـه طبق گفتوگو محسن تنابنده برخاسته از واقعیت اسـت در ان دسته از آثار کمدی قرار میگیرد کـه بیشتر مبتنی بر قصهاند تا شخصیت. بر این اساس دراین سریال کمتر شاهد دیالوگهاي بداهه و اوجگیری تکیهکلامها هستیم.
نکته مهمی کـه در سریال چاردیواری وجوددارد ودر سریالهاي ایرانی دیگر کمتر بـه ان توجه می شود، توجه ویژه بـه درونیات کاراکترهاست. کاراکترهایی کـه هر جا دروغ میگویند سزایش را میبینند و هر جا با صداقت رفتار میکنند نیز بـه تبع ان پاداش می گیرند.
بر این اساس چاردیواری روی موقعیتهایي استوار اسـت کـه فرد را در مقابل خود بـه چالش میکشد. رخدادهایی کـه کاراکتر اصلی با قرارگرفتن در ان یا باید راه خیر را برگزیند یا راه شر. انتخاب او هر یک از این دو مورد باشد بیشک شناخت درونی او برای مخاطب امکانپذیرتر خواهد بود. بازیهاي بازیگران این سریال، بـهویژه امیر جعفری و آتیلا پسیانی از جمله نکات قوتی اسـت کـه اثر را ماندگار میکند.
سریال نون.خ بـه نویسندگی امیر وفایی و بـه کارگردانی سعید آقاخانی در سه فصل روی آنتن شبکه یک رفت. نونخ برعکس بسیاری از سریالهایي کـه دنباله بیکیفیتی برایشان ساخته می شود، با آغاز فصلهاي جدید توانست مخاطب بیشتری رابا خود همراه کند.
در فصل یک این مجموعه داستان بـهگرمی آغاز می شود و جغرافیای روستا و فضای کلی سریال ساخته میشود این روند تا فصل سوم ادامه می یابد و مخاطب در هر فصل با داستانها و چالشهاي جدیدی کـه کاراکترها بـه وجود میآورند مواجه اسـت. استفاده از استعدادهای بومی در زمینه بازیگری بـهجای بهرهگیری از سلبریتیها از مشخصههاي اصلی سریال نونخ اسـت.
دیالوگهاي سرخوشانه و شخصیتهاي متفاوت و بامزه و مردم روستاییاي کـه امیر وفایی خلق می کند مشابه جامعه بزرگتر و از نوع بیپردهتر ان اسـت. مردمی کـه در عین متحد بودن گاهی اوقات تصمیمات نابهجایشان نتایج زیانباری بـه همراه میآورد. از طرف دیگر، توفیق در میزانسنهاي شلوغ و پرداختن بـه شخصیتها در چنین موقعیتی کـه قرار نیست هیچیک از انها در پیشرفت داستان بیتاثیر باشند، کار دشواری اسـت کـه آقاخانی در تعامل با وفایی بـه خوبی از پس ان برآمده اسـت.
قصههاي مجید با ان بازیگر نوجوان اصفهانیاش بیشک یکی از ماندگارترین مجموعههاي تاریخ تلویزیون اسـت. طوری کـه وقتی بـه تاریخ فیلم و سریال در حوزه کودک و نوجوان نگاه می کنیم کمتر اثری را همچون قصههاي مجید مییابیم کـه بتواند بـه اثری تبدیل شود کـه نهتنها مناسب تمام اقشار جامعه و گروههاي سنی مختلف اسـت، بلکه با دست یافتن بـه فرم بومی قدرتمند بـه یک نماد مهم فرهنگی در تاریخ تلویزیون تبدیل شود.
کیومرث پوراحمد، اگرچه درسالهاي اخیر بـهخاطر افول کیفیت آثارش همواره مورد شماتت و طعنه اهالی سینما واقع شده، اما اگر فقط همین یک اثر را هم در کارنامه داشت، بازهم نامش در تاریخ تلویزیون ماندگار میشد. پوراحمد توانست فیلمنامهاي قابل تأمل بر پایه کتابی بـه همین نام کـه توسط هوشنگ مرادی کرمانی بـه رشته تحریر درآمده بود، جلوی دوربین ببرد.
درواقع اولین مرحله خلق «قصههاي مجید» بـه اقتباس اصولی و با کیفیت فیلمنامه از مجموعه داستان مذکور برمیگشت کـه حاصل آشنایی پوراحمد با ادبیات و تسلطش بـه این حوزه در مقام یک فیلمسازِ دست بـه قلم بود.
همگرایی قابل ملاحظه عناصر مختلف هنری و فنی در قصههاي مجید انسجام ویژهاي بـه این اثر بخشیدهاند و هیچ کدام از مولفههاي این سریال خارج از مسیر مورد نظر کارگردان برای تحقق هدف اصلی پروژه حرکت نمی کنند؛ موسیقی ناصر چشمآذر در بین عناصر هنری این سریال، بیشتر از سایر مولفههاي هنری قصههاي مجید، در ذهن مخاطبان باقیمانده اسـت.
سریال لیسانسهها یکی از آخرین ساختههاي سروش صحت اسـت کـه او فیلمنامه ان را در کنار ایمان صفایی بـه رشته تحریر درآورد. فصل اول سریال لیسانسهها در ۲۸ قسمت درسال ۱۳۹۵ پخش شد و محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرد.
جنس کمدی سریال لیسانسهها بـه آثار کمدی مدرن پهلو میزد کـه گاهی در ان با شکستن دیوار چهارم بـه تماشاگر نزدیکتر میشد. شکستن دیوار چهارم بـه معنای ان اسـت کـه بازیگران و داستان فیلمنامه برای ارتباط مستقیم و گفتگوی صریح با تماشاگران، از فضای اصلی داستان خارج می شوند.
محبوبیت سریال پس از فصل اول باعث شد تا گروه سازنده، دو فصل دیگر را در ادامه ان بسازند. داستان هر سه فصل سریال لیسانسهها درباره سه دوست صمیمی و جوان اسـت. یکی از انها فکر مهاجرت در سر دارد و یکی دنبال تشکیل زندگی اسـت و یکی هم بـهدنبال خانه میگردد. لیسانسهها تاثیر فراوانی در رشد و پیشرفت هوتن شکیبا گذاشت و او با بازی دراین سریال، بیشتر از قبل شناخته شد.
خواب و بیدار را شاید بتوان موفقترین سریال پلیسی تاریخ تلویزیون ایران بعد از انقلاب اسلامی دانست. بدیهی اسـت کـه این ادعا با درنظرگرفتن مقیاسهاي ژانر پلیسی در ایران قابل گفتن اسـت نه استانداردهای جهانی. دراین سریال، داستان یک تیم پلیسی کار کشته و ویژه در مقابل یک زن خلافکار حرفهاي روایت می شود. این اثر بـه علت کشمکشهاي واقعی و قابل لمس بین ناتاشا و نیروهای زبده پلیس مورد استقبال اکثر مردم و مخاطبان قرار گرفت.
فخیم زاده با زیرکی خاص خودش ناتاشا را در محور داستان قرار داده و با خلق شخصیتی مرموز، قوی، خبیث، متکی بـه نفس، غیرقابل پیشبینی، مصمم، کینه جو، باهوش، جدی و خشن، سرد، تند و تیز، شرور و حرفهاي، رقیب قدری را برای نشان دادن قدرت نیروهای انتظامی بـه تصویر کشید.
پلیس جوان زمانی روی آنتن تلویزیون رفت کـه پس از چند سال خالی بودن جدول پخش تلویزیون از از سریالهاي پلیسی، رفته رفته بازار ساخت اینگونه آثار مجددا داغ شد و سیروس مقدم یکی از آغازگران این شروع دوباره بود.
سریال روایت هم زمان چند قصه بود اما حضور شهاب حسینی بـهعنوان یک افسر پلیس جوان ان را در زمره کارهای قابل تأمل پلیسی تلویزیون قرار داد. داستان این سریال درباره یونس پلیس جوانی بود کـه پدرش در مقام قاضی دادگستری سالها پیش بـه شکل مشکوکی بـه قتل رسیده بودو او بـه توصیههاي مادرش برای کشف راز قتل پدر وارد دانشکده پلیس شده بود.
پلیس جوان توانست با بهرهگیری صحیح از عناصر درامهاي پلیسی معمایی، ابتدا بـه پیرنگ معماگونه خود شکل درستی بدهد و بعد روابط عشقی را در مناسبات قدرت میان پروتاگونیست و آنتاگونیست بیافریند. سریال از بازیگرهای خوبی هم بهره گرفت و شخصیتهایي را شاهد بودیم کـه هر کدام انگیزههاي مشخص و قابل توجیهی داشتند. دراین بین تنها نقص سریال را میتوان بـه رابطه میان نیلوفر و پدرش وارد دانست.
مهدی فخیمزاده حدود سه سال بعد از «خواب و بیدار» تصمیم بـه ساخت سریال پلیسی دیگری گرفت؛ مجموعهاي کـه خیلیها در ابتدای پخشاش فکر میکردند میتواند خاطره خوب «خواب و بیدار» را برایشان زنده کند. اما «حس سوم» ساخته جدید فخیمزاده هم بـه لحاظ قصه و هم ساختار فاصله زیادی با اولین اثر ساخته شده این کارگردان در ژانر پلیسی داشت.
«حس سوم» روایت قصه فانتزی یک زن با حس بویای خاص «با بازی نسرین مقانلو» شاید برای مخاطب عادی تلویزیون جذاب میآمد، اما روایت این اثر هیچوقت نتوانست طرفداران جدی ژانر پلیسی را راضی نگه دارد. اشکال اصلی سریال، معلق بودن میان ترسیم یک فضای رئالیستی و فانتزی بود کـه کارگردان را بـه فراخور ان در خلق موقعیتهاي پیچیده محدود می کرد.
بااینحال کلیت سریال پیشنهاد جدیدی در زمینه ساخت سریالهاي پلیسی با مایههاي کمدی بود. فخیمزاده درسالهاي بعد نیز چند اثر در ژانر پلیسی ساخت «بیصدا فریادکن» و «ساختمان ۸۵» از جمله این آثار بودند کـه بـه جرأت می توان گفت هیچکدام نتوانستند موفقیت اولین کار این کارگردان دراین زمینه را تکرار کنند.
«هوش سیاه» با فیلمنامهاي از آرش قادری بـه جرائم رایانهاي میپرداخـت. موضوعی کـه تا قبل از ان کسی بـه سراغاش نرفته بودو در ان سال با هرچه بیشتر پررنگ شدن نقش فضای مجازی در زندگی روزمره افراد، مورد توجه قرار گرفت. نقش اصلی پلیس این سریال بـه حسین یاری سپرده شده بودو کیکاووس یاکیده نیز نقش خلافکار قصه را داشت. موفقیتها و پربیینده شدن فصل اول این سریال، باعث ساخته شدن فصل دوم سریال شد.
فیلمنامه هوش سیاه در تعلیقزایی ودر ساخت شخصیت اصلی خود بسیار موفق عمل می کند. تا جایی کـه ابعاد مختلف آنتاگونیست توسط مخاطب بـه شکلی دقیق قابل فهم اسـت. پلیس نیز در حد و اندازههاي شخصیت منفی زیرک و باهوش اسـت و هر کنش از سوی ضدقهرمان با واکنشهاي متناسب او همراه میشود. از دیگر ویژگیهاي قابلتوجه کـه تا پیش از این در سریالهاي پلیسی غایب بود، توجه بـه خانواده و زندگی شخصی پلیس اسـت.
مطالب مشابه: با بهترین سریال های خارجی دهه اخیر آشنا شوید
در پایان
همچنین، برخی پلتفرمهاي اینترنتی و وبسایتها از روشهاي مردمنهاد برای محاسبه و رتبهبندی سریالها استفاده میکنند، کـه در ان کاربران بـه سریالها امتیاز می دهند. این امتیازات میتوانند در تعیین بهترین سریالها مؤثر باشند. در نهایت، انتخاب بهترین سریالها می تواند بر اساس سلیقه شخصی و تجربه فردی هر بیننده نیز متفاوت باشد.