در اینبخش از مجله تالاب بیوگرافی بازیگران سریال پیکی بلایندرز همچنین داستان سریال را مرور میکنیم. سریال Peaky blinders یکی از پربیننده ترین سریال هاي جهان اسـت و تا کنون 6 فصل از ان منتشر شده، در کشور ما هم سریال پیکی بلایندرز طرفداران زیادی دارد.
سریال Peaky Blinders یک سریال انگلیسی در ژانر درام، تاریخی و جنایی اسـت کـه امروزه طرفداران بسیاری دارد. پخش سریال پیکی بلایندرز، اثری از استیون نایت «Steven Knight»؛ از سال 2013 در شبکه BBC Two آغاز شد. تا کنون 5 فصل از این سریال منتشر شده و استیون نایت قول ساخت فصل 6 و 7 سریال را نیز داده اسـت. سریال پیکی بلایندرز حول محور خانواده گنگستری شلبی، بـه رهبری توماس شلبی، روایت می شود. این خانواده اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 در شهر بیرمنگام انگلستان زندگی میکردند. برخی از شخصیت هاي پیکی بلایندرز براساس شخصیتهاي واقعی شکل گرفتهاند و برخی دیگر نیز زاییده تخیل نویسندگان و سازندگان سریال هستند.
مطالب مشابه: داستان سریال بریکینگ بد چیست ؟+ بازیگران سریال بریکینگ بد
درسال 1919 توماس شلبی، کهنه سرباز برگشته از جنگ، گروه پیکی بلایندرز را در شهر بیرمنگهام انگلستان رهبری میکند.
این گروه درآمد خودش را از ثبت شرطبندی هاي غیرقانونی در بازار سیاه بـه دست می آورد. اعضای گروه همه ی کلاه هاي پیک کپ بـه سر بـه می کنند ودر داخل کلاههایشان تیغ هاي فلزی کار گذاشته شده تا در درگیری هاي خیابانی بوسیله ان چشم حریفشان را نشانه بگیرند. بـه همین دلیل لقب پیکی بلایندرز برای این گروه انتخاب شده اسـت.
خانواده شلبی بـه وسیله تامی، برادر دوم رهبری میشود، برادر بزرگتر تامی«آرتور»؛ شخصیت عصبی خانواده اسـت. برادر کوچکتر تامی«جان»؛ چندان بهره هوشی بالایی ندارد. خواهر تامی آیدا نام دارد و شخصیت مهم دیگر خانواده عمه پالی اسـت. پالی گری در نبود سه برادر بزرگ خانواده حین جنگ جهانی اول کسب و کار خانواده را اداره کرده و باعث شده خانواده شلبی همان گونه سرپا باقی بماند.
خط اصلی روایت فصل اول از جایی شروع میشود کـه تامی در حین یکی از سرقت هاي روتین بـه محموله اي از سلاح هاي فوق پیشرفته ارتش بریتانیا برمیخورد و ان ها را دزدیده ودر جایی مخفی میکند. از طرف دیگر دزدیده شدن این محموله برای دولت بریتانیا آن قدر اهمیت دارد کـه وزیر جنگ وقت بریتانیا، وینستون چرچیل یک مامور مخصوص برای پیدا کردن اسلحه هاي گمشده تعیین میکند و وی را بـه بیرمنگهام میفرستد.
اسم این فرد سربازرس کمپل اسـت، کـه شخصیتی سرسخت و حرفه اي دارد. کمپل برای بدست آوردن نتیجه دلخواهش بدون هیچ مشکلی پایش را فراتر از قوانین دست و پا گیر میگذارد. طبیعتا متهم شماره یک کمپل، گروه خلافکار شماره یک منطقه، پیکی بلایندرز اسـت. اما او همچنین بـه شورشی هاي کمونیست داخل شهر مثل فردریک فورد هم مظنون اسـت.
فردریک کسی اسـت کـه کارگر هاي منطقه را علیه تبعیض موجود تحریک میکند ودر تلاش اسـت با ترویج ایده هاي کمونیستی خودش، طبقه کارگر را بـه حقوق واقعی خود نزدیک کند. از قضای روزگار فردی و خواهر تامی باهم یک رابطه عاطفی داشته و طولی نمیکشد کـه آیدا از فردی حامله میشود.
در ابتدا تامی در مواجه با این مسئله قصد جان فردی را میکند ولی بعد بـه دلیل دوستی قدیمی و اتفاقاتی کـه بین جنگ جهانی اول، زمانی کـه این دو هم رزم بودند افتاده اسـت، اجازه میدهد فردی با آیدا ازدواج کند.
متهم شماره سه کمپل ارتش جمهموری خواه ایرلند یا همان I.R.A اسـت کـه چند تن از اعضای ان بـه شهر آمده اند تا برای اسلحه ها با تامی مذاکره کنند. از سوی دیگر، تامی و دختر خوش چهره اي بـه اسم گریس کم کم بـه هم علاقه مند میشوند. گریس دخترجوانی اسـت کـه بـه تازگی وارد منطقه شده و ظاهرا در کافه اي کـه پاتوق پیکی بلایندرز اسـت مشغول بـه کار اسـت، اما در واقع برای دولت بریتانیا و سربازرس کمپل اطلاعات گرد آوری میکند.
در ادامه تامی با سربازرس کمپل دیدار میکند و بـه او خبر میدهد محموله در دست گروه پیکی بلایندرز اسـت. اما برای اینکه تامی ان ها را بـه سربازرس تحویل بدهد، دولت بریتانیا باید مدتی کاری بـه کار او نداشته باشد و کسب کار خانوادگی تامی بتواند مجوز قانونی پیدا کرده و گسترش پیدا کند. بعد از این اتفاق تامی یک دعوای برنامه ریزی شده با خانواده لي کـه گنگستر هاي دوره گرد رومانیایی تبار هستند، شروع میکند.
آن ها هم در پاسخ گلوله اي کـه اسم تامی بر روی ان حک شده میفرستند تا پیام جنگ بین خانواده لي و شلبی را بـه او برسانند. در همین حین تامی در حال ترتیب دادن شرط بندی برای مسابقات اسب دوانی میباشد کـه توجه بیلی کیمبر، ریس و صاحب امتیاز شرط بندی مسابقات اسب دوانی بـه بلایندرز ها و تامی جلب شود.
او کـه از جسارت تامی شلبی بـه شدت عصبانی شده برای کشتن تامی بـه پاتوق بلایندرز ها می آید ولی در انتها تامی وی را متقاعد میکند کـه فعلا در برابر دشمن مشترکشان، یعنی خانواده لي درکنار یک دیگر متحد شوند. بـه این ترتیب پیکی بلایندرز بـه مسئول امنیت بیلی کیمبر و تشکیلاتش تبدیل میشود.
تامی بـه این صورت بـه بیلی کیمبر نزدیک میشود و بعد از جلب اعتماد او مجوز قانونی ثبت شرطبندی اسب دوانی را از او میگیرد. بـه این شکل بخشی از کسب و کار خانواده وجه اي قانونی پیدا کرده و این پله اول رشد خانواده شلبی و گروه پیکی بلایندرز میشود.
بعد از گرفتن مجوز تامی دلیلی برای ادامه دوستی خود با بیلی کیمبر ندارد، پس تصمیم بـه کنار گذاشتن او از بازی می گیرد. برای انجام اینکار باید با دشمن بیلی کیمبر یعنی خانواده لي کـه دشمن شلبی ها هم هستند متحد شود، اینجاست کـه جان، برادر سوم با فداکاری دختری از خانواده لي را بـه همسری انتخاب میکند.
البته بعد از ازدواج مشخص میشود کـه همسر جدید او چندان هم از حالت ایده عالی کـه جان درنظر داشته، فاصله ندارد و تقریباً از لحظه ازدواج بـه بعد کمتر موقعیتی را میتوان پیدا کرد کـه این دو نفر از یک دیگر فاصله بگیرند. هم زمان گریس موفق بـه جلب اعتماد تامی میشود و منشی جدید کسب و کار قانونی تامی شلبی شود.
در همین گیر و دار یک روز، آرتور ناخواسته جای اسلحه هاي دزدیده شده را بـه گریس لو میدهد. اسلحه هاي دزدیده شده در قبر خالی یکی از دوستان تامی قرار دارد کـه بـه صورت سوری کشته شده اسـت. بعد از اینکه گریس جای سلاح ها را بـه سربازرس اطلاع میدهد و سلاح هاي گمشده توسط دولت پیدا میشوند.
کمپل از گریس خواستگاری میکند و گریس پیشنهاد وی را رد میکند. کمپل متوجه میشود کـه گریس بـه خاطر علاقه اش بـه تامی بـه او جواب منفی داده و بـه همین علت نفرتش از تامی شلبی چند برابر میشود ودر ادامه سعی میکند بـه هر نحوی کـه شده بـه تامی آسیب برساند. کمپل با اطلاعاتی کـه از گریس بـه دست آورده میدانسته کـه درچه روزی دو خانواده شلبی و لي قصد دارند بـه بیلی کیمبر حمله کنند.
کمپل این اطلاعات را بـه بیلی کیمبر لو میدهد و ماموران پلیس هم از خیابان هاي شهر جمع میکند تا بیلی کیمبر و دار و دسته اش دقیقا در روزی کـه تامی اصلا انتظارش را ندارد بـه او حمله کنند.
در روز حمله شلبی ها بـه دلیل غافلگیر شدن در مقابل کیمبر تعدادشان کم اسـت اما از نظر اسلحه دست بالا تر را دارند، چون تامی یکی از مسلسل هاي پیشرفته ارتش را نگه داشته تا با ان فردی سورن را از بازداشت آزاد کند. حالا کـه تامی مجهز بـه مسلسلی اسـت کـه میتواند تعداد زیادی از افراد بیلی کیمبر را نابود کند درکنار افرادش در صحنه نبرد حاضر میشود.
اما ناگهان آیدا شلبی بـه همراه فرزندش از راه میرسد و از دو طرف میخواهد جنگ را همینجا تمام کنند. بیلی کیمبر موافقت میکند و می گویید تنها کسی کـه باید بمیرد تامی شلبی اسـت و از اسلحه اش را برای کشتن تامی چندین بار شلیک میکند اما موفق بـه کشتن تامی نمی شود. در نهایت تامی با خالی کردن یک گلوله در سر بیلی کیمبر بـه این جنگ پایان می دهد و پیروز میدان میشود.
بعد از این پیروزی گریس هویت خودش را برای تامی افشا میکند و هم زمان از عشقش نسبت بـه او میگوید. گریس بـه او پیشنهاد می دهد با پشت سر گذاشتن تمام این اتفاقات بـه لندن بروند.
تامی هم برای رد کردن یا پذیرفتن پیشنهاد گریس سکه اي پرتاب میکند اما در نهایت این تامی نیست کـه در ایستگاه قطار در موعد قرار با گریس حاضر میشود، بلکه سربازرس کمپل با خشم و حقارت ناشی از پس زده شدن توسط گریس، اسلحه خودرا بـه سمت گریس نشانه میرود و بعد در تاریکی صدای شلیک بـه گوش میرسد و این تعلیق بزرگ داستانی فصل اول پیکی بلایندرز در ذهن مخاطبین اسـت. برای فهمیدن سرنوشت گریس باید بـه سراغ فصل دوم این مجموعه برویم.
در فصل دوم میفهمیم این بازرس کمپل اسـت کـه بـه دست گریس تیر خورده، کمپل زنده میماند و با عصایی تهدید آمیز با سر گرگ راه میرود. فردی تورن شوهر آیدا بر اثر طاعون درگذشته و او با فرزندش بـه لندن نقل مکان میکند. تامی با اکراه توسط ارتش آزادی خواه ایرلند استخدام میشود تا کسی را ترور کند، کـه او اینکار را انجام می دهد.
شلبی ها تصمیم می گیرند کسب و کار شرطبندی خودرا گسترش دهند. و پیکی بلایندرز با دیوانگی خشونت آمیز وارد باشگاه داربی سابینیس، گانگستر ایتالیایی در شهر لندن، میشوند. مردان سابینی برای تلافی تامی را تا حد مرگ کتک زدند. اما کمپل وی را نجات میدهد تا در عوض برای چرچیل کار کند.
پالی بـه احضار روح متوسل میشود تا از حال بچه هاي گمشده اش مطلع شود. تامی این موضوع را میشنود و پسر گمشده پالی، مایکل را پیدا میکند. اما مایکل برای ترک خانه بسیار جوان اسـت. مایکل در نهایت پیش پالی برمیگردد. یاد آوری خاطرات جنگ آرتور باعث میشود کـه او نظارت خودرا در رینگ بوکس از دست بدهد و بـه طور تصادفی یک نوجوان را بکشد.
او آن قدر احساس بدی دارد کـه شروع بـه مصرف کوکائین میکند. تامی با گنگستری بـه نام آلفی سولومون ملاقات میکند کـه بـه صورت قانونی در حال فعالیت اسـت. تامی وی را متقاعد میکند کـه در مقابل سابینی قرار بگیرد. دریک حراج تامی با مربی اسب، می کارلتون دیدار میکند.
می با او رابطه احساسی برقرار میکند اما تامی هنوز عاشق گریس اسـت. وقتی گریس با شوهرش از آمریکا برمیگردد، دل تامی میشکند. اما بعد دوباره ارتباط برقرار می کنند. سولومون نظرش را درباره شلبی ها تغییر می دهد و با سابینی همکاری میکند تا برخی از پیکی بلایندرز ها را بکشند و آرتور را دستگیر کنند. کمپل نیز باعث دستگیری مایکل میشود و می خواهد پالی را برای آزادی پسرش تحقیر کند.
سپس همه ی چیز در روز دربی بـه اوج میرسد، جایی کـه مردان تامی مجوز هاي سابین را میسوزانند و پول شرطبندی ان ها را میدزدند. گریس فاش میکند کـه بچه تامی را باردار اسـت. کمپل در همان روز توسط پالی بـه قتل میرسد. تامی ربوده میشود ودر یک مزرعه تا نزدیکی مرگ پیش میرود، اما کار چرچیل هنوز با او تمام نشده اسـت.
این فصل با ازدواج تامی گریس و این تعهد کـه در خانه جدید و شیک تامی دیگر اسلحه اي وجود نخواهد داشت شروع میشود. اما در همان شب یک مهمان ناخوانده روسی در عروسی یک رمز نادرست برای انتقال پول ارائه میدهد و با کشته شدنش باعث شکسته شدن قول تامی میشود.
دوک بزرگ رومانوف از تامی برای کشتن شیاد روسی با یک یاقوت کبود بزرگ و احتمالا نفرین شده تشکر میکند و آن ها یک معامله تجاری انجام می دهند. و کشیش هیو میخواهد بـه زور دراین معامله جای گیرد. او همچنین بخشی از یک گروه افراطی بـه نام لیگ اقتصادی اسـت کـه هرکاری دوست دارند انجام می دهند.
منشی تامی لیزی، عاشق چانگرتا میشود. پیکی بلایندرز از این قضیه خوششان نیامده و چانگرتا را کتک می زنند. سپس این قاتلی از طرف چانگرتا در مراسم خیریه تامی حاضر میشود، جایی کـه گریس ان گردنبد نفرین شده احتمالی را بـه گردن دارد. این قاتل گریس را بـه ضرب یک گلوله بـه قتل میرساند.
برادران شلبی چانگرتای اصلی را میگیرند و تامی در نهایت نمی تواند تصمیم گیری کند کـه قاتل همرش رابا چه روشی بکشد، پس آرتور بـه چانگرتا شلیک میکند. تامی غم و اندوه را تا حدودی پشت سر میگذارد و با خواهرزاده دوک رابطه برقرار میکند و همچنین میخواهد کشیش هیو را بکشد، با این تفاوت کـه او متوجه شده اسـت کـه تامی در حال برنامه ریزی برای یک سرقت بزرگ با همدستی آلفی برای سرقت جواهرات از روس ها اسـت. روس میخواستند تامی را گول بزنند و جواهرات تقلبی بـه او بدهند ودر نهایت وی را بکشند.
کشیش هیو پسر تامی، چارلی را میدزدد. از او اخاذی میکند تا قطار را منفجر کند و جواهرات را بـه او بدهد، اما مایکل چارلی را نجات میدهد و کشیش هیو را میکشد. در همین حین افراد تامی یک تونل بزرگ حفر می کنند، جواهرات را میدزدند و با اکراه قطار را منفجر می کنند.
دوشیزه بـه خانواده روسی خود خیانت میکند و بـه ازای این مال دزدی گرانبها بـه تامی پول پرداخت میکند و تامی در عمارت خود اعضای خانواده را جمع میکند تا پول را بین انها تقسیم کند ولی او بـه اطلاع تمامی کسانی کـه جمع شدند می رساند بـه علت نفوذ دولت بریتانیا همه ی انها قرار اسـت دستگیر شوند و بـه خاطر جنایتاشون اعدام شوند.
در پایان فصل سوم تامی قسم میخورد همه ی ان ها را قبل از حلق آویز شدن نجات دهد. و همه ی شلبی ها بـه جز تامی توسط پلیس دستگیر می شوند. کـه باعث عصبانیت شدید آن ها در فصل بعد میشود.
تامی بـه قول خود عمل کرده و با معامله اي جان اعضای خانواده را نجات می دهد. برخی افراد خانواده تصمیم می گیرند راهشان را از تامی جدا کنند. خانواده آرتور و جان بـه مکانی دور نقل مکان می کنند و بچه دار می شوند. اما مشکل همان گونه در قالب نامه هاي نفرت انگیز لوکا چانگرتا، کـه میخواهد انتقام مرگ پدرش را بگیرد بـه سر وقت انها می آید.
لوکاس موفق میشود جان را بکشد و مایکل را مجروح کند کـه شلبی ها را وادار میکند دوباره کنار هم قرار بگیرند. آن ها آدمکشی بـه نام ابراما گلد را استخدام می کنند تا در ازای مسابقه دادن با پسرش، بانی کـه بوکسوری با استعداد اسـت بـه آن ها کمک کند. جسی ادن، فعال کمونیست، کارگران کارخانه تامی را متقاعد میکند کـه اعتصاب کنند. پالی برای نجات جان مایکل در ازای جان تامی با چنگرتا معامله میکند.
بعد از چند درگیری تامی و لوکا در نهایت در مقابل یک دیگر قرار میگیرند کـه با مداخله پلیس مواجه میشود. در واقع تامی برای این شرایط آماده بود زیرا او در واقع پالی را فریب داده بود. لیزی فاش میکند کـه باردار اسـت.
پالی عاشق ابراما گلد میشود. لوکا بـه سراغ آلفی می رود و نقشه اي را مطرح میکند. یک مسابقه بوکس بزرگ برای پسر ابراما گلد ترتیب داده میشود.دراین مسابقه آرتور بـه چیزی مشکوک شده و بـه دنبال چند نفر میروند کـه ظاهرا وی را میکشند. در مراسم خاکسپاری آرتور، بیوه چانگرتا، در ازای ثروت خانواده شلبی، پیشنهاد آتش بس میدهد.
انها موافقت میکنند و زمانی کـه لوکا برای تصاحب مالکیت می آید، تامی فاش میکند کـه با خانواده اي از بروکلین و آل کاپون معامله کرده اسـت و آن ها قصد دارند چانگرتا را شکست بدهند. سپس آرتور وارد میشود و بـه لوکا شلیک میکند و این خصومت پایان میابد. پس از پایان این جنگ تامی تصمیم بـه ورود بـه کسب و کاری جدید میگیرد. او با ارائه اطلاعات ارزشمندی درباره حزب کمونیست و خیانت کردن بـه چندتا از دوستان نزدیک با انجام اینکار، تامی نقشی را در پارلمان بدست می گیرد.
مطالب مشابه: ساعت پخش سریال داوینچیز + بیوگرافی بازیگران سریال داوینچیز
سال هاي زیادی گذشته اسـت و تامی شلبی بـه عنوان یکی از اعضای ثابت پارلمان قصد دارد کسب و کار قانونی پیکی بلایندرز را رونق بدهد. او با اسوالد موزلی یکیدیگر از اعضای پارلمان ملاقات میکند. کسی کـه عقایدی تند و نسبت بـه فاشیست گرایش بالایی دارد. تامی تصمیم میگیرد بـه جنبش فاشیست موزلی بپیوندد و با جلب اعتماد سران پارلمان ان را از داخل نابود کند.
چهار هزار مایل آنطرف تر در آمریکا مایکل بخش زیادی از دارایی هاي شلبی را در بورس سرمایه گذاری میکند، او همچنین با دختری بـه نام جینا هم ازدواج میکند. اما با سقوط وال استریت مایکل بخش زیادی از پول را از دست می دهد و بـه برمینگهام باز می گردد. شایعه میشود کـه مایکل برای تامی دسیسه میچیده و پول هاي وی را دزدیده اسـت. اما مایکل بی گناهی خودرا ثابت میکند.
در ادامه بیلی بویز یکی از بزرگ ترین گنگستر هاي استکاتلند پسر ابراما گلد را میکشند و از این طریق پیغامی مبنی بر در دست داشتن حکومت منطقه برای تامی شلبی میفرستند ولی چون بیلی بویز یکی از حامین بزرگ اسوالد موزلی اسـت و تامی با موزلی متحد اسـت، با بیلی بویز وارد جنگ نمیشود.
این حرکت باعث عصبانیت ابراما گلد شده ولی تامی با قبول کردن ازدواج اراما با پالی وی را آرام میکند. برای جبران پول از دست رفته در وال استریت تامی با مافیای چین قرارداد میبندد تا برای آن ها مورفین قاچاق کند. در ادامه دریک جلسه خانوادگی مایکل پیشنهاد بـه دست گرفتن کسب و کار خانواده و بازنشسته شدن تامی را می دهد. تامی از این تقاضای خوشش نیامده و مایکل را از گروه کنار می گذارد، پالی هم بـه همین دلیل استعفا می دهد.
در همین حین رابطه آرتور با لیندا با لیندا بـه نزدیکی طلاق کشیده میشود. وقتی صلاحیت جنبش موزلی از طرف دولت تایید میشود، تامی بـه این نتیجه می رسد کـه موزلی هرچه سریعتر باید بـه قتل برسد. تامی هم رزم قدیمی تک تیر انداز خود، بارنی را استخدام میکند تا موزلی را ترور کند.
تامی از سولومون تقاضای میکند تا شورشی در سخنرانی موزلی بـه راه بیندازند ودر همین شلوغی موزلی را ترور کنند. اما ترور بـه خوبی پیش نمی رود چون بیلی گرید، عضو جدید پیکی بلایندرز بـه یک منبع ناشناس جاسوسی میکند و کل نقشه خراب میشود.
همین موضوع باعث میشود بارنی قبل از ترور بـه قتل برسد. ابراما گلد هم قبل از انتقام از بیلی بویز کشته میشود. موزلی سخن رانی را در صحت و سلامت بـه اتمام میرساند و تامی شلبی شکست می خورد. در آخر سریال تامی کـه از این شکست سنگین بـه شدت ناراحت اسـت، انگار قصد خودکشی دارد…
پیکی بلایندرز نام یک باند خیابانی در بیرمنگام انگلستان بود. این گروه کـه عمدتا از جوانان افسارگسیخته تشکیل شده بود، فعالیت خودرا از اواخر دهه 1890 آغاز کردند. این جوانان برخاسته از طبقه کارگر جامعه بودند و از طریق دزدی، خشونت، اخاذی، شرط بندیهاي غیرقانونی و قمار بـه قدرت رسیدند.
شخصیت هاي واقعی پیکی بلایندرز امضای خاصی در لباس پوشیدن خود داشتند. لباسهاي آن ها شامل کت دستدوز و برازنده، پالتو با یقه جداشونده، جلیقه دکمهدار، روسری ابریشمی، شلوار دمپا گشاد، چکمه چرم و کلاه پشمی تخت می شد.
تسلط این گروه بر بیرمنگام با شکست دادن باند Sloggers درسال 1890 آغاز شد. باند پیکی بلایندرز نزدیک بـه 20 سال بازرسی امور را در دست داشت تا اینکه درسال 1910؛ باند بزرگتری بـه نام باند پسران بیرمنگام بـه رهبری بیلی کیمبر بر آنان غلبه کردند. اگرچه باند پیکی بلایندرز کاملا قلع و قمع شدند، اما نام انها باقی ماند. از ان زمان بـه بعد در بیرمنگام، نام پیکی بلایندرز بـه باندهای خیابانی اطلاق می شود.
کارل چین «Carl Chinn»؛ مورخ بیرمنگام، معتقد اسـت نام پیکی بلایندرز اشاره بـه ظرافتهاي البسه این باند دارد. او می گوید:
کلمه «پیکی» در ان زمان برای اشاره بـه هر گونه کلاه تخت استفاده میشده اسـت. کلمه «بلایندر» نیز کلمهاي عامیانه در بیرمنگام برای توصیف هر فرد و شخصی اسـت کـه لباسهاي ظریف و تمیز دارد.
یکی از نکاتی کـه لازم اسـت بدانید این اسـت کـه سریال در مورد سن شخصیتهاي گروه دقت چندانی ندارد. شخصیت هاي پیکی بلایندرز در واقعیت جوانان 18 تا 20 ساله بودند. جوانترین عضو گروه نیز 13 سال داشت. البته استثنائاتی نیز وجود داشت. برای مثال توماس گیلبرت «Thomas Gilbert» بیش از 20 سال داشت و از بقیه اعضا بزرگتر بود.
یکی از قدرتمندترین شخصیت هاي واقعی پیکی بلایندرز توماس گیلبرت بود کـه بـه نام کوین مونی «Kevin Mooney» شناخته میشد. اگرچه شخصیت توماس شلبی در واقعیت وجود ندارد، اما کاراکتر وی در فیلم تا حدی با الهام از شخصیت توماس گیلبرت شکل گرفته اسـت. اسامی شخصیت هاي پیکی بلایندرز در واقعیت بـه شرح زیر اسـت «ما تنها نام اعضای اصلی باند را می دانیم»:
دیوید تیلور «David Taylor»: او در 13 سالگی بـه جرم حمل سلاح گرم دستگیر شد.
ارنست هاینز «Ernest Haynes»: ارنست درسال 1904 بـه جرم ورود غیرقانونی و دزدی از یک خانه دستگیر شد.
هری فاولز «Harry Fowles»: هری، معروف بـه هری بیبی فیس، در 19 سالگی بـه جرم دزدیدن دوچرخه دستگیر شد.
استیون مکنیکل «Stephen McNickle»: استیون نیز درسال 1904 بـه جرم دزدیدن دوچرخه دستگیر شد.
بسیاری از اعضای گروه پیکی بلایندرز، از جمله هنری لایتفود «Henry Lightfood»؛ بعد ها در جنگ جهانی اول عضو ارتش انگلستان شدند.
اگرچه بسیاری از شخصیت هاي پیکی بلایندرز زاده تخیل نویسندگان هستند، اما برخی از آنان نیز براساس یک شخصیت واقعی تاریخی شکل گرفتهاند.
وینستون چرچیل «Winston Churchill»: وینستون چرچیل، نخستوزیر مقتدر و معروف انگلیسی اسـت. البته وینستون چرچیل هیچگاه با اعضای باند پیکی بلایندرز ملاقات نکرد.
بیلی کیمبر «Billy Kimber»: ویلیام بیلی کیمبر، متولد 1882؛ رئیس باند بزرگ پسران بیرمنگام بود. برای چندین سال، او رئیس بزرگ ترین باند جرایم سازمان یافته در انگلستان بود. بیلی درسال 1942 پس از یک بیماری طولانی و سخت درگذشت.
داربی سابینی «Darby Sabini»: چارلز داربی سابینی، با نام اصلی اتاویا هندلی، رئیس یک گروه مافیایی در لندن بود. داربی درسال 1888 از پدری ایتالیایی و مادری انگلیسی متولد شد. وی درسال 1950 در 62 سالگی درگذشت.
جسی ادن «Jessie Eden»: جسی ادن «تولد: 1902؛ فوت: 1986» یکی از برجستهترین رهبران اتحادیه کارگردان و فعال کمونیست بود. او اعتصابات و جنبشهاي فراوانی را رهبری می کرد کـه از مهمترین انها میتوانیم اعتصاب 50000 زن خانهدار درسال 1939 و اعتصاب 10000 کارگر زن کارخانه درسال 1931 را نام ببریم.
سر اسوالد موزلی «Sir Oswald Mosley»: اسوالد موزلی یک سیاستمدار بریتانیایی بود کـه در دهه 1920 عضو پارلمان و بعد ها در دهه 1930 رهبر اتحادیه فاشیستهاي انگلیس شد. او درسال 1896 چشم بـه جهان گشود و 84 سال عمر کرد.
برلیانت چانگ «Brilliant Chang»: برلیانت چانگ، معروف بـه بیلی با نام اصلی چان نان، متولد 1886 در چین بود. او فردی تحصیلکرده بود کـه بـه چندین زبان سخن می گفت. چانگ در جوانی بـه انگلستان مهاجرت کرد. او یک رستوراندار و دلال مواد مخدر بود کـه مطبوعات انگلستان بـه او لقب «سلطان مواد مخدر لندن» را داده بودند.
کیلین مورفی متولد سال 1976 میباشد، او اصالتا ایرلندی اسـت و با بازی در سری فیلم هاي بتمن و همچنین فیلم سینمایی القا بـه شهرت بالایی دست پیدا کرد. او با بازی در سریال پیکی بلایندرز اکنون یکی از مشهور ترین بازیگران جهان میباشد. او با ایون مک کینز ازدواج کرده اسـت.
تام هاردی متولد سال 1977 بازیگر معروف سینما و تلویزیون اهل انگلستان میباشد. او با بازی در سریال جوخه برادران، شوالیه تاریکی برمی خیزد و همچنین فیلم مکس دیوانه بـه شهرت بالایی دست پیدا کرد. او با شارلوت رایلی ازدواج کرده اسـت.
آنابل والیس متولد سال 1984 میباشد، او اهل کشور انگلستان اسـت و با بازی در سریال پیکی بلایندرز بـه شهرت رسید. او بـه زبان پرتغالی مسلط اسـت و مدتی دراین کشور زندگی می کرده، خانم والیس هنوز ازدواج نکرده و مجرد میباشد.
هلن مک کروری متولد سال 1968 میباشد، او از دهه نود میلادی وارد دنیای بازیگری شده اما بیشتر بـه خاطر نقش پالی در سریال Peaky blinders شناخته می شود، از زندگی و ازدواج او اطلاعات زیادی در معرض نیست.
نایجل جان درموت نیل متولد سال 1947 میباشد، او با نقش آفرینی در سری فیلم هاي پارک ژوراسیک بـه شهرتی جهانی دست پیدا کرد. آقای سم نیل کـه حالا بـه کارآگاه کمبل معروف شده، همسر ناریکو واتانابه میباشد و 3 فرزند دارد.
پاول اندرسون بازیگر معروف اهل انگلستان متولد سال 1978 میباشد، او بازی در فیلم هاي: رابین هود و بازگشته از گور بـه چهره اي شناخته شده تبدیل شد اما اوج شهرت او مربوط بـه بازی در سریال پیکی بلایندرز میباشد.
سوفی راندل بازیگر اهل انگلستان متولد سال 1988 میباشد، او از سال 2007 وارد دنیای بازیگری شده اسـت و با بازی در سریال Peaky blinders بـه شهرتی جهانی دست یافت. از ازدواج و زندگی او اطلاعات معتبری در معرض نیست.
جو کول بازیگر اهل انگستان متولد سال 1988 میباشد، او از 24 سالگی وارد دنیای بازیگری شده و بیشتر بـه خاطر بازی در نقش جان شلبی در سریال پیکی بلایندرز شناخته می شود.
خانم ایمی ادواردز متولد سال 1987 میباشد، او تا کنون در 2 سریال: Peaky blinders و تروی: سقوط یک شهر نقش آفرینی کرده اسـت. متاسفانه اطلاعات زیادی درمورد خانم ادواردز وجود ندارد.
فین کول در حقیقت برادر جو کول بازیگر نقش جان شلبی میباشد. او در نقش مایکل پسر پالی گری بازی میکند و متولد سال 1995 میباشد، او یکی از شخصیت هاي اصلی سریال Peaky blinders اسـت.
هری کیرتون متولد سال 1998 اسـت. او با بازی در نقش فین در سریال Peaky blinders بـه شهرت رسیده ودر اینستاگرام خود بالغ بر 100 هزار دنبال کننده دارد، متاسفانه اطلاعات زیادی از او در معرض نمی باشد.
ناتاشا اوکیف بازیگر اهل کشور انگلستان متولد سال 1986 میباشد، او از سال 2008 وارد دنیای بازیگری شده و بیشتر بـه خاطر بازی در سریال Peaky blinders شناخته می شود.
آیدان گیلن بازیگر ایرلندی الاصل متولد سال 1968 میباشد. او با بازی در سریال پربیننده بازی تاج و تخت و فیلم سینمایی شوالیه تاریکی بر می خیزد شناخته شد و سپس با بازی در فصل 4 و 5 سریال پیکی بلایندرز بـه اوج شهرت خود دست یافت.
آدرین برودی متولد سال 1973 میباشد، این بازیگر اهل ایالات متحده آمریکا بواسطه بازی در فیلم سینمایی پیانیست بـه شهرتی بزرگ دست یافت و نام خودرا در تاریخ سینمای جهان ثبت کرد. او در فصل 4 سریال پیکی بلایندرز بازی تحسین کننده اي از خود ارائه داد.
چارلی مورفی بازیگر ایرلندی متولد سال 1988 میباشد، او از سال 2009 وارد دنیای بازیگری شده و بـه خاطر بازی در فصل 4 و 5 سریال Peaky blinders بـه شهرت بالایی دست پیدا کرد. متاسفانه اطلاعات بیشتری درمورد خانم مورفی وجود ندارد.
مطالب مشابه: بیوگرافی بازیگران سریال زخم کاری 2 + خلاصه داستان سریال زخم کاری 2
در پایان
سریال “پیکی بلایندرز” شامل شخصیتهاي اصلی و فرعی اسـت و بیشتر نامهاي شخصیتها از خیال نویسنده آفریده شده اسـت. اما در چند حالت نامهاي برخی از شخصیتها مستقیماً از واقعیت الهام گرفته شده اسـت. سریال این شخصیتها را دریک باند خیابانی در انگلستان در دهه 1890 بـه تصویر می کشد کـه با استفاده از روشهاي غیرقانونی بـه قدرت و ثروت دست یافتهاند.