استوری کردن شعر میتواند تأثیرات مثبت زیادی بر روی افراد داشته باشد؛ شعرهای انگیزشی به ویژه میتوانند امید و انگیزه را در مخاطبان خود افزایش دهند. شاعران بزرگی مانند مولانا، حافظ، و سعدی در طول تاریخ با استفاده از کلمات قدرتمند و بیانی زیبا، احساسات و اندیشههای مثبت را در میان مردم ترویج دادهاند.
شعرهای کوتاه و ادبی نیز میتوانند طوفانی از احساسات را برانگیزانند و بر حالات روحی افراد تأثیر بگذارند. در نهایت، شعر میتواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بیان احساسات، انتقال دیدگاهها و ایجاد تغییرات مثبت در زندگی افراد به کار رود.
***
این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست
***
ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد
***
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
***
یاد ایامی که هر دَم یاد ما بودی بخیر
مطالب مشابه: اس ام اس های زیبا در قالب شعر کوتاه
***
چشم رضا و مرحمت بر همه باز میکنی
چون که به بخت ما رسد این همه ناز میکنی
ای که نیازمودهای صورت حال بیدلان
عشق حقیقتست اگر حمل مجاز میکنی
***
صاحب نظر نباشد دربند نیک نامی
خاصان خبر ندارند از گفت و گوی عامی
ای نقطه سیاهی بالای خط سبزش
خوش دانهای ولیکن بس بر کنار دامی
***
خوش بود یاری و یاری بر کنار سبزه زاری
مهربانان روی بر هم وز حسودان برکناری
هر که را با دلستانی عیش میافتد زمانی
گو غنیمت دان که دیگر دیر دیر افتد شکاری
***
مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم کردی
به زیر پای هجرانش لگدکوب ستم کردی
قلم بر بیدلان گفتی نخواهم راند و هم راندی
جفا بر عاشقان گفتی نخواهم کرد و هم کردی
***
ترک ما کردی ولی با هرکه هستی یار باش!
***
“تو را دوست دارم ”
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند …
***
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
***
عشق تو چیزی دارد که به من آرامش میبخشد
حتی اگر همه جهان بلرزد
من با عشق تو محکم و استوار بی ترس میخوابم
***
که خودم کوچ کنم از شهرت ،
تو خیالت راحت !
میروم از قلبت ،
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی !
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی…
برنمی گردم ، نه !
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد …
عشق زیباست و حرمت دارد …
***
دوستت دارم
تا دوست داشتنت را
آغاز کنم
و بی کرانگی را
از سر گیرم
و هرگز از عشقی
که به تو
دارم باز نایستم
***
تو را بانو نامیدهام.
گرچه
بسیارند از تو بلندتر،
بلندتر
بسیارند از تو زلالتر،
زلالتر
اما بانو تویی
***
عشق یعنی گم شدن پیدا شدن
عشق یعنی غرق در رویا شدن
عشق یعنی حسرت دیدار تو
عشق یعنی من شوم بیمار تو
***
هنوز هم نمی توانم باور کنم که واقعا اتفاق افتاده باشد
ما همدیگر را ملاقات کردیم و ناگهان تو
بخش خاص و مهم زندگی ام شدی
عزیزم
عشق تو باعث شادی هر روز من است.
دوستت دارم
***
خوش است خلوت اگر یار، یار من باشد
***
اگر تو نبودی
این کوچه
با کدام بهانه بیدار میشد
و این شب
با کدام قصه میخوابید؟
***
با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش…
***
کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش
و بی خیال نشستن
***
به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیش تر از دل به کسی بستن بود
***
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم، تشنه دیدار من است
***
یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم
***
دوستت دارم
تا دوست داشتنت را
آغاز کنم
و بی کرانگی را
از سر گیرم
و هرگز از عشقی
که به تو
دارم باز نایستم
***
می روم خنده به لب، خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل
***
من
پری کوچک غمگینی را
می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
می نوازد آرام ، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه
از یک بوسه
به دنیا خواهد آمد
***
دوست اش می دارم
چرا که میشناسمش
به دوستی و یگانگی
شهر
همه بیگانگی و عداوت است
هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم
تنهایی غم انگیزش را در می یابم
اندوه اش
غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی
هم چنان که شادی اش
طلوع همه آفتاب هاست
در فراسوی مرزهای تن ام
***
گر یک نفست به زندگانی گذرد مگذار که جز به شادمانی گذرد
***
دل ناله کنه از من من ناله کنم از دل یارب تو قضاوت کن دیوانه منم یا دل
***
آنان ک ب سرمستی ماطعنه زنانند”بگذاربمانند ب خماری ک زماهیچ ندانند!!
***
تو گر گناہ من شوی توبه نمیکنم ز تو …♡
مطالب مشابه: شعرهای زیبای عاشقانه و احساسی جدید
***
اندر دل من درون و بیرون همه او است
اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
***
بی هیچ سوالی و جوابی بغلم کن
خسته تر از آنم که بگویم به چه علّت
***
ای زخم کهنه ای که دهان باز کرده ای
چون دیگران بخند به غم های ما توهم
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد
چشم انتظار باش در این ماجرا توهم
***
من که جز هم نفسی با تو ندارم هوسی
با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی
زنده ام بی تو و شرمنده ام از خود هرچند
که دمی از سر رغبت نکشیدم نفسی
***
روزی متوجه می شوی هیچ چیز در زندگی
آنقدر که تو تصور می کردی جدی نیست
***
چون بیش از حد صبوری
گمان کردند که هیچ چیز را نمی فهمی
***
خوشا به بخت بلندم که در کنار منی
تو هم قرار منی، هم تو بی قرار منی
***
من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی
تو نقش جهان، هر وجبت ترمه و کاشی
***
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
با چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کو به وجود خود دارد ز تو پروایی
***
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان
بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم
کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان
***
ما به روی دوستان از بوستان آسودهایم
گر بهار آید وگر باد خزان آسودهایم
سروبالایی که مقصودست اگر حاصل شود
سرو اگر هرگز نباشد در جهان آسودهایم
***
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم
گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
بازگویم که عیانست چه حاجت به بیانم
***
دلبران، دل می برند اما، تو جانم میبری…!
***
هرجا سخن از جلوه آن ماه پری بود
کار من سودازده، دیوانه گری بود
***
نامه ات را هنوز میخوانم گفته بودی بهار میآیی …
مینویسم قطار اما تو … با کدامین قطار میآیی ؟!
***
عشق
همین است
همین که
یک ذره از تو
می شود تمام من …
***
که گُناهِ دگَران
بَر تو نَخواهند نِوشت
من اَگر نیکَم و گَر بَد
تو برو خود را باش …!
***
دلبرا خورشید تابان ذره ایی از روی تست
***
گر شاخهها دارد تری
ور سرو دارد سروری
ور گل کند صد دلبری
ای جان، تو چیزی دیگری
***
گر یک نفست به زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
***
تو را با قلب و جانم برگزیدم
وزین نامردمی ها دل بریدم
به شوق دیدن روی تو ای دوست
هزاران غمزه و نازت خریدم
***
ممکن ز تو چون نیست که بر دارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل
گر من به غم تو نسپارم دل
دل را چه کنم بهر چه میدارم دل
***
هرچه پل پشت سرم هست خرابش بنما!
تا بفکرم نزند از ره تو برگردم…
***
عشق یعنی گم شدن پیدا شدن
عشق یعنی غرق در رویا شدن
عشق یعنی حسرت دیدار تو
عشق یعنی من شوم بیمار تو
***
گیرم هوای پر زدنم هست
بال کو؟
***
ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام
با تو بودن، ز همه دست کشیدن دارد
***
بیا عهدی کنیم امروز، روزِ اولِ دیدار
اگر رفتیم بی برگشت، اگر ماندیم بی منت
***
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
***
گاهی اوقات صلاح است که تنها بشوی
چون مقدر شده تک خال ورق ها بشوی
***
گر تو گرفتارم کنی، من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی، در اوج بیماری خوشم
***
در دلم مهر کسی خانه نکرده ست بیا
خانه خالیست نگه داشته ام جای تو را
***
خانه ی اسرار تو چون دل شود
آن مرادت زودتر حاصل شود
مطالب مشابه : شعرهای زیبای عاطفی و احساسی
در پایان
شعرها میتوانند منبع الهام برای هنرمندان، نویسندگان و افراد خلاق در زمینههای مختلف باشند. شعرخوانی و شعرنویسی گاهی اوقات به عنوان بخشی از درمانهای روانشناختی برای کمک به ابراز احساسات و پردازش تجربیات استفاده میشود.