گفتگویی با سحر دولتشاهی از زندگی شخصی اش ، سحر دولتشاهی از بازیگران مطرح و خوب کشورمان است.
در میان چهرههایی كه طی همین سالهای اخیر از نقشهای مكمل به ستون اصلی كارها بدل شدهاند، باید به «سحر دولتشاهی» اشاره كنیم كه اگرچه مدت زیادی از حضورش در آثار سینمایی نمیگذرد اما انتخابهایش نشان میدهد به دنبال جنسی خاص از كارهای سینمایی است كه نیازمند خلاقیت اجرا و رشد در تواناییهای بازیگری است. او این روزها با نقشی كاملا متفاوت در فیلم سینمایی «عصر یخبندان» حضور دارد؛ حضوری كه به خاطرش برنده سیمرغ بلورین جشنواره هم شد.
درك صحیح یك نقش
برایم مهم است وقتی قرار است نقشی را بازی كنم آن را خوب بفهمم. اگر نقش را متوجه نشوم قطعا نمیتوانم تلاش درستی برای شناساندنش به مخاطب داشته باشم. در «عصر یخبندان» هم موضوع اصلی این بود كه آن شخصیت در ابتدای امر برایم گنگ بود و در صحبتهایی كه با آقای كیایی داشتم، به مرور پیدایش كردم. وقتی كه این اتفاق افتاد دیدم اتفاقا چقدر دوستش دارم و میتوانم آن را به شكلی ارائه بدهم كه تكراری و كلیشهای نباشد.
سیمرغی برای همه
گرفتن سیمرغ یا هر جایزه معتبری خوب است و كسی نمیتواند منكر اهمیت آن بشود. برای من هم گرفتن سیمرغ اتفاق بسیار خوبی بود كه به آن افتخار میكنم اما معتقدم نباید نگاهتان در بازی كردن رسیدن به سیمرغ باشد. شما اگر كارتان خوب باشد قطعا دیده میشوید. نگرفتن سیمرغ هم نشاندهنده این نیست كه كارتان خوب نبوده. به هر حال فقط یك سیمرغ قرار است جایزه داده شود و قطعا فقط یك انتخاب نهایی وجود دارد.
در امتداد عشق كودكی
بازیگری اتفاقی نبود كه واقعا بخواهد یكشبه در من روی بدهد یا تصمیمی باشد كه به طور ناگهانی گرفته باشم. عشق به تماشای كار هنری چه در زمینه نمایش و چه در زمینه تصویر و سینما همیشه از كودكی با من بود و هنوز هم این حس و علاقه با من هست. یعنی جدای از علاقه با بازی كردن در یك اثر، تماشای كار هم برایم لذتبخش است.
ترسها و استرسها
بازیگری برای من هنوز هم همان جذابیتها و نگرانیهای روز اول را دارد. هنوز هم برای حضور در كاری هیجانزده میشوم و هنوز هم هنگامی كه قرار است مقابل دوربین بروم یا روی صحنه بیایم آن استرس را دارم اما فرقی كه در این سالها با تجربههای مختلفی كه به دست آوردم، در من ایجاد شده این است كه حالا در كنترل احساسات و هیجاناتم بهتر و درستتر رفتار میكنم و میتوانم سریعتر با شرایط همراه شوم.
تحصیل مهمتر از هنر
یكی از چیزهایی كه در خانه ما به نوعی اهمیت داشت این بود كه تحصیل كنیم و هنر همیشه در كنار درس مطرح بود. همه اعضای خانواده به كتاب خواندن، فیلم دیدن، موسیقی و كلا مقوله هنر علاقه داشتند و دارند و مخاطب جدی آن هستند اما ترجیحشان این است هنر منبع درآمد و كار اصلی نباشد؛ به همین دلیل تحصیلكرده رشتههای پزشكی یا مهندسی هستند.
خانواده یعنی همهچیز
نگاه خانواده به كارهایم برایم با اهمیت است چون آنها همگی هم تحصیلكرده هستند و هم واقعا نگاهشان را فارغ از اینكه من عضوی از خانواده هستم به زبان میآورند. یعنی الزاما فقط نمیگویند «چقدر فیلم خوبی بود» یا «چقدر خوب بازی كردی». برای همین گاهی بعد از تماشای فیلمی از من مدتی با همدیگر مینشینیم و بحث میكنیم.
زندگی متعادل یك مهرماهی
سعی من این است كه دو مقوله كار و زندگی شخصیام را تا آنجا كه میشود از هم تفكیك كنم. بخش بزرگی از زندگی آدمها كار است و هر شغلی بسته به نوعش، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم خودش را بر زندگی میگذارد و این كاملا طبیعی است. من متولد مهرماه هستم و میگویند نشانه مهرماهیها ترازو است. برای همین این باعث ایجاد تعادل در من هست.
نوشتن در كنار موسیقی
فعالیتهای روزانه مرا هم شكلی از هنر تشكیل میدهد. وقتی كاری ندارم، فیلم میبینم یا موسیقی گوش میدهم. چون عاشق موسیقی هستم. گاهی هم ترجمه میكنم. به نظرم نوشتن، هنری متعالی است و فعالیت در این بخش جزو آرزوهایم باقی مانده، ولی به مرور زمان به این نتیجه رسیدم كه جنس تواناییام در زمینه خلاقیت هنری به كارهای گروهی بیشتر میخورد؛ در حالیكه نوشتن بیشتر نیازمند تنهایی و كاری انفرادی است.
خانواده قهرمان سحر دولتشاهی
من به شكلی عاشق ورزش هستم و ورزشكاران را دوست دارم. مادرم در ورزش حرفهای هستند. ایشان نایبرئیس فدراسیون شنا هستند و پدرم هم در تورهای دوچرخهسواری فعال هستند و با دوچرخه دور اروپا را گشتهاند. بودن من در این خانواده باعث شد تا خیلی به ورزش اهمیت بدهیم.